سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه

مدل کتزدووریس و میلر:"پایان نامه درباره فرهنگ سازمانی"

milad milad | يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۲۷ ب.ظ

مدل کتزدووریس و میلر

 

«کتزدووریس»و«میلر» (1984) درکتاب«سازمان روان­نژند» فرهنگ سازمان را در قالب شخصیت الگویی نشان داده­اند. شخصیت الگویی ازگروه مسلط برسازمان که معمولا مدیران رده بالا هستندکه گرفتار مشکلاتی هستند ولی هنوزبه فعالیت می­پردازندو مدیرانی آن­هارااداره می­کنندکه گرایشات روان­نژندی دارند. آن­ها پنج نوع ازشخصیت­های روان­نژندرابه فرهنگ­های سازمان ربط داده­اند و فرهنگ سالم مربوط به هرکدام را نیزعنوان کرده­اند (ایران­زاده،1377). انواع شخصیت سازمان­ها از دیدکتزدووریس ومیلردرجدول2-7آمده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرهنگ سازمانی روان­نژند نوع شخصیت نامعمول فرهنگ سازمانی سالم
فره­مندی پرهیجان خودکفا
وسواسی بدگمان پراعتماد
پرهیزکننده افسرده کامیابی­جو
سیاسی­شده کناره­گیر متمرکزبرهدف
دیوان سالار جابر آفریننده

جدول2-7:انواع شخصیت سازمان ازدیدکتزدووریس ومیلر(طوسی،1372)

 

 

 

2-1-2-2-9- مدل هندی

 

به نظرهندی فرهنگ­های سازمانی را می­توان براساس نقش ووظایف کارکنان وقدرتی که به هر شخص تفویض می­گرددتقسیم­بندی کرد. وی اعتقاددارد با توجه به ویژگی­های چهارخدا از خدایان اسطوره­ای یونان که می­توانند نماد هریک ازآن چهارسازمان تلقی شوندامکان تبیین خصوصیات این سازمان­ها پدیدمی­آید و می­توان برویژگی­های فرهنگی که برهمه فعالیت­های سازمان سایه گسترده پی برد. چهارنوع فرهنگی که اوبرمی­شمردبدین شرح است:1)فرهنگ قدرت(چماقی):به نظرمی­رسد زئوس دررأس آن جای داشته باشد.اورهبری بسیارقدرتمنداست وازبه کاربردن بی­محابای قدرت به هیچ­وجه ابایی ندارد.تارهای عنکبوت تصویرعینی این فرهنگ است.دراین فرهنگ قدرت دردست یک شخص متمرکزاست مانندتمرکزقدرت درمؤسس شرکت .درچنین فرهنگ­هایی همه قدرت ازیک منبع مرکزی جاری شده ودرسرتاسرسازمان نظیریک تارعنکبوت گسترده می­شودونفوذمی­کند. 2)فرهنگ ایفای نقش(قالب­بندی):آپولو(خدای نظم وقانون)نمادآن می­باشدوهمان فرهنگی است که ماکس وبروتام برنزبه ترتیب ازآن باعنوان­های بوروکراتیک وماشینی یادمی­کنند.سازمان­هایی که دارای فرهنگ ایفای نقش قوی می­باشندتمایل زیادی به تخصص­گرایی دارندشغل­هاواختیارات به دقت تعریف شده­اندگزارش­دهی به صورت عمودی است وهماهنگی ازطریق مدیران ارشددرسطوح بالای سازمان انجام می­گیرد.3)فرهنگ وظیفه­گرایی :آتنا(اله معرفت) نمادآن است و یک تور یا شبکه تصویرعینی را به نمایش می­گذارند.این فرهنگی است که تام برنزازآن به عنوان فرهنگ ارگانیک (زنده)یادمی­کند.دراین فرهنگ گرایش اولیه به شغل یاپروژه است .سازمان­هایی که براساس این فرهنگ استوارمی­باشندبه انعطاف­پذیری وتطابق­پذیری تمایل دارندوکارکنان میان گروه­هاوتیم­هایی که جهت انجام پروژه­هایی خاص تشکیل می­گردندجابه جامی­شوند.4)فرهنگ اصالت فرد یا اگزیستانسیالیسم:دیونسیوس (خدای عیش ونوش)نمادآن است.تفاوت عمده این فرهنگ بافرهنگ­های دیگردراین است که افراددرسازمان­های قبل تابع خواسته­های سازمان متبوع خودهستندوحال­ آنکه سازمان دارای این فرهنگ تابع خواست اعضای خودمی­باشدیادرواقع موجودیت سازمان برای تحقق اهداف شخصی اعضااست برای مثال اشخاص حرفه­ای چون پزشکان،وکلا،مهندسان واحزاب سیاسی دراین گروه جای دارند.هندی هیچ اولویت­بندی رابرای این چهارنوع فرهنگ سازمانی قائل نمی­شود ومعتقداست درفضای سازمانی جای کافی برای همه­ی آن­هاوجوددارد.درحقیقت سازمان ایده­آل هندی برای هرچهارنوع فرهنگ سازمانی گفته شده امکان پذیرش دارد(فرهنگی وهمکاران،1384).

 

[1].Ketes Dovries and Miller

  • milad milad

با توجه به این اطلاعات در جدولی به مقایسه ی حاشیه ی سود در دو بازار سنتی ایران و حراج، پرداخته ایم مطابق این جدول، حذف دلالان، کاهش ضایعات و نوسانات کم قیمت، قیمت خرده فروشی پایین تر به همراه حاشیه ی سود خالص بالاتر خرده فروشان در شرایط بازار حراج نسبت به بازار سنتی را در پی دارد.
کل تولید گل رز در استان اصفهان در سال ۱۳۸۶ برابر ۲۷۹۳۹ هزار شاخه بوده است (نیکوئی، ۱۳۸۹)، با توجه به این میزان تو لید و اطلاعات ارائه شده برای عوامل مختلف بازاریابی جدولی تهیه شد؛
در این جدول، تاثیر کل برقراری بازار حراج گل نسبت به بازار سنتی گل رز بر قیمت ها، هزینه ها، حاشیه های بازاریابی و سود عوامل مختلف بازاریابی گل رز استان اصفهان دیده می شود؛ مطابق این جدول، برقراری بازار حراج گل در ایران ضمن کاهش حاشیه های ناخالص بازاریابی، با کاهش مجموع هزینه های بازاریابی و به خصوص ضایعات، حاشیه ی سود بالاتری را برای کلیه ی عوامل بازاریابی در پی دارد.
در این حالت، حاشیه ی سود کل عوامل در یک سال در حدود ۴۶ میلیارد ریال خواهد بود.
افزون بر اثرات اقتصادی، برقراری این بازار بر معیارهای مختلف بازاریابی نیز موثر است؛ در جدولی به مقایسه ی این معیارها در دو بازار سنتی و حراج پرداخته ایم؛ مطابق این جدول برقراری بازار حراج گل، افزون بر افزایش سهم تولیدکننده، افزایش ناچیز سهم عمده فروشان و کاهش سهم خرده فروشان و ضریب هزینه ی بازاریابی، افزایش کارایی بازاریابی را نیز در پی دارد. در عین حال، با وجود افزایش ناکارایی قیمتی در بازار حراج، به دلیل کاهش ناکارایی فنی، ناکارایی کل بازار کاهش خواهد یافت.
در نتیجه، می توان گفت که معیارهای بازاریابی در شرایط وجود بازار حراج اصلاح می شود (نیکوئی، بخشوده، ۱۳۸۹).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱۲- سیستم گلخانه ای پایدار

محصولات گلخانه ای حاصل سیستم های کشاورزی فشرده هستند که به شدت تحت تاثیر بستر کاشت، آب و اقلیم هستند و نیازمند مدیریت ویژه و پایدار است.
تولید در سیستم های پایدار تابع قوانین و مقرراتی است که بکار گیری آنها تخصص، تجربه، قانون مداری و مسئولیت پذیری ویژه ای را می طلبد و در واقع یک سیستم گلخانه ای پایدار می بایست ضمن کاهش اثرات تخریبی بر منابع طبیعی، جامعه تثبیت شده کشاورزی را حفظ کند، امکان تولید پایا و پویای محصول را هم در کوتاه مدت و بلند مدت ایجاد نماید و در عین حال اقتصادی و رقابتی باشد.
اما این مهم به فاکتورهای بسیاری بستگی دارد که از جمله آنها می توان به روش کنترل میکرو کلیمای گلخانه، مدیریت بهره برداری از انرژی، جنس مصالح و پوشش گلخانه و کودها و آفت کش ها اشاره نمود؛ میکرو کلیمای گلخانه عامل اصلی رشد محصول و کنترل طغیان آفات و بیماری ها بوده و به عنوان بستر اصلی تولید به شمار می رود و بنابراین لازم است یک استراتژی پایدار برای مدیریت آن و با هدف تضمین شرایط رشد گیاه و به همان اندازه کاهش مصرف انرژی تعریف کرد یا به بیان دیگر کنترل تلفیقی میکرو کلیما با صرف کمترین مقدار انرژی گرمایشی و حتی بدون آن مورد نظر قرار گیرد که نهایت آن مدیریت تلفیقی و دینامیک دما و غلظت دی اکسید کربن بر اساس مدل فوتوسنتزی و تابش ناپایدار محیط بیرون است که می تواند تا ۴۸ درصد انرژی صرف شده برای کنترل میکروکلمیا را بکاهد.
بنابراین اقدامات ضروری در این خصوص عبارتند از:
۱- بهره گیری از انرژی های تجدید شونده غیر فسیلی؛
۲- استفاده از مصالح و پوشش های خاص که ضمن کاهش مصرف سوخت، طیف نور دریافتی را مدیریت می نمایند؛
۳- بهره گیری از سیستم های کشت بدون خاک بسته و تخصصی؛
۴- رعایت قوانین و مقررات IPM؛
۵- بهره گیری از روش های کنترل تلفیقی در مدیریت میکروکلیمای گلخانه؛
امروزه با بهره گرفتن از فناوری های نوین اطلاعاتی ساخت گلخانه هایی امکان پذیر است که به صورت بهینه و اتوماتیک موارد فوق را می توان مدیریت کرد (صادقی، ۱۳۹۳).

۲-۱۳- راهبردهای توسعه اقتصادی گل و گیاهان زینتی

در بخش کشاورزی ایران، صنعت گل و گیاهان زینتی دارای پتانسیل بزرگی برای ایجاد درآمدهای غیر نفتی و کارآفرینی می باشد.
میزان سطح تولید گیاهان زینتی کشور روند افزایشی داشته است و اکنون با حدود ۵۵۰۰ هکتار حدود ۱ درصد تولید جهانی را دارا است ولی علی رغم شرایط مناسب، کمتر از ۱/۰ درصد از صادرات جهانی را دارد.
برای افزایش تولید و جهش در میزان صادرات، برخی راهبردهای کلان از قرار زیر می باشد:
۱- ضرورت سمت و سوی صادراتی تولید گل: جهانی شدن تولیدات و توسعه اقتصادی پایدار، بدون دستیابی به بازارهای صادراتی سخت و ناشدنی است؛ سیستم تولید گل کشور بایستی به گونه ای برنامه ریزی شود که توسعه تولید و توسعه بازار همزمان به پیش برود؛ در این راستا چالش اصلی کوچک بودن واحدهای تولیدی و نبود تولید تخصصی است، کاهش قیمت تمام شده از جمله کاهش مصرف انرژی و آب، نکاتی کلیدی در توسعه پایدار این بخش می باشد.
۲- افزایش دانش فنی نوین گل و گیاه: فناوری و نوآوری در صنعت گل و گیاه مهم ترین محورهای توسعه رقابت بین المللی می باشد، ورود دانش فنی نوین گل و گیاه در کنار دانش فنی بومی بالا، سبب شکوفایی و جهش این صنعت خواهد شد.
۳- بهره گیری از تعاون: بایستی تعاون به معنای واقعی، سیستمیک، برنامه محور و هدفمند در راستای بالندگی این صنعت قرار گیرد و تولیدات پراکنده و ناپیوسته را به تولید انبوه و پیوسته تبدیل سازد، از سوی دیگر تجارب نشان داده که صنعت گل و گیاه به شدت پویا است و بخش دولتی به تنهایی نمی تواند آن را هدایت نمایند، نقش دولت باید تسهیل کننده و غیر مستقیم باشد.
۴- توسعه بازار گل و گیاه: در این مورد الگوی توسعه صنعت گل و گیاه هلند می تواند مورد توجه باشد.
۵- کمک به ایجاد موسسات به نژادی، تکثیری و تجاری: راه اندازی این موسسات، بنگاه های تولیدی را به تمرکز روی تولید و کیفیت هدایت خواهد کرد (شفیعی، ۱۳۹۳).

۲-۱۴- بررسی شیوه های مختلف بسته بندی گل های شاخه بریده

به منظور بسته بندی مناسب گل های بریده دنیا از جعبه های مقوایی، چوبی و پلاستیکی استفاده می شود که رایج ترین و به صرفه ترین آن ها جعبه های مقوایی است، جعبه ای بسته بندی در اشکال و اندازه های متنوعی می شوند که از بین آن ها جعبه های تلسکوپی، چاکدار و پوشه ای بیشتر استفاده می شوند؛ در طی سالیان جعبه های سنتی تغییر کرده و طرح های جدیدتری برای بهبود حمل و نقل گل های بریده ایجاد شده است؛ گل های حساس به زمین گرایی و یا نیازمند به محلول گلجای به صورت عمودی جابجا می شوند، برای خنک سازی موثر گل های بریده جعبه هایی با سیستم زبانه ای مهر و موم و به گونه ای ساده طراحی شده که این زبانه ها بعد از خنک سازی مسدود می شوند تا گل ها کمتر در معرض دمای محیط قرار بگیرند (صفاری، ۱۳۹۳).

۲-۱۵- هوش تجاری در بازار گل و گیاه

پیتر دیلیمن[۹]
پیتر دیلیمن از بنیانگذاران، مدیر بازرگانی و رئیس شرکت Inergy ، هوش کسب و کار ارائه دهنده راه حل های هوش تجاری است.
او بیش از ۱۶ سال تجربه در کسب و کار اطلاعاتی، داده ها، پیاده سازی انبار برای سازمان های بزرگ و متوسط، از جمله خدمات مالی، رسانه ها، خرده فروشی، تدارکات و شرکت های غیر انتفاعی را دارد. او کار خود را به عنوان مشاور Inergy در سال ۱۹۹۹ شروع کرد و در حال حاضر مسئول بازاریابی و فروش است (پیتر دیلیمن، ۲۰۱۳).

۲-۱۵-۱- مسیرهای هوشمند برای اجرا

بازارهای تجاری امروز با رقابت های شدید مشخص می شود، این به این معنی است که حاشیه بین موفقیت و شکست ناچیز است.
پیتر دیلیمن از Inergy توضیح می دهد، راه حل هوش تجاری کمپانی اش را که می تواند کسب و کار مناسب داشته باشد، اطلاعات هدف، ماندن آنها (کمپانی ها) را در بازار رقابت تضمین می کند.
انتخاب و رقابت از ویژگی های کلیدی بازار مدرن است، رقابت بین کمپانی ها در هر بخشی از کسب و کار و ضعف عملکردهای ضعیف شرکت ها به طور همزمان شرکت ها را به بهبود خدمات خود برای پیشی گرفتن از رقبای خود تحریک می کند.
شرکت های بلند پرواز که درک عمیقی از ماهیت بازار دارند، آرایه وسیعی از انتخاب را در اختیار مشتریان می گذارند؛ این شرکت های ماندگار مصرف کننده های مدرن و آینده ای روشن دارند.
راه حل های هوش تجاری، که دسته بندی می کند، یکپارچه سازی می کند و کسب و کارهای حاضر را تجزیه می کند.
در این زمینه اهمیت بسیار زیاد راه حل های هوش تجاری، جمع آوری کردن، یکپارچه سازی و تجزیه و تحلیل کسب و کارهای کنونی اطلاعات مهم و حساس تعجب آور است.
آگاهی کمپانی ها در مورد فهم واقعی هر دو فرایند کسب و کار و تکنولوژی هوش تجاری، پیش نیاز مطلق راه حل های موثر هوش تجاری است، و رو به افزایش می باشد.
از نظر آقای پیتر دیلیمن که بنیان گذار Inergy است، در اوترکت[۱۰] برای تهیه راه حل های هوش تجاری که نیازمند یک سطح بالایی از تخصص فنی می باشد، بسیار دشوار است.
تخصص شرکت ما هوش تجاری و انبار داده به عنوان ارائه دهنده خدمات است.
او گفت: چیزی که ما ارائه می دهیم طراحی و توسعه راه حل های هوش تجاری برای کمپانی ها در شماری از مناطق مختلف است.
اگر چه ما برای خرده فروشان و همچنین در صنعت خدمات مالی و تدارکات شرکت کارهای زیادی انجام می دهیم، ما تمرکز خاصی روی یک بازار خاص نداریم و راه حل ها را برای شرکت هایی که در مدیریت اجرایی، تقسیم بندی مشتری و یا هر بخش دیگری از هوش تجاری که مشکل دارند توسعه داده ایم، ما بر گرفتن اطلاعات درست برای افراد مشخص در زمان مناسب تمرکز می کنیم (پیتر دیلیمن، ۲۰۱۳).

۲-۱۵-۲- آنالیز و سپس ارائه

دستیابی به اهداف ضروری Inergy در جامعه کاربردی شرکتها به سرعت شناسایی می شود. کمپانی، با یک گراند وسیعی در زمینه راه حل های هوش تجاری از کمپانی هایی با گزارش های مدیریتی گسترده تا داشبورد و داده کاوی، در حالت ایده آلی برای پاسخ گویی به مشتریان منحصر به فرد خود قرار دارد. از نظر دیلیمن بهتر این است که پروژه به پروژه های کوچکتر تقسیم شود و سپس ما بر روی آنها کار کنیم، ما مشکلات مشتریان را آنالیز می کنیم و راه حلی برای تثبیت قیمت ها در چارچوب زمانی خاص براساس قابلیت مورد نیاز مشتری ارائه می دهیم.
ما برای بزرگترین شرکت هلند کار نمی کنیم بلکه ما به طور ویژه در سازمان های میانی که به پیشرفت راه حل های هوش تجاری نیاز زیادی دارند، کار می کنیم.
آنچه ما می بینیم این است که سرمایه گذاری در تکنولوژی هوش تجاری برای این شرکتها از پروژه اولیه آنها بزرگتر است، واضح است که شرکت های کوچکتر تحت فشارهای مختلفی نسبت به همتایان بزرگتر خود قرار دارند، در حالیکه اذعان می شود، عنصری از حقیقت در این دیدگاه وجود دارد.
دیلیمن بر این باور است که شکست بازتاب حقیقت پیچیده جهان تجاری مدرن است، او می گوید آنچه ما می بینیم این است که شرکت های کوچکتر با مشکلاتی مشابه شرکت های بزرگ مواجه می شوند برای مثال خرده فروشان میانی «واسطه»، شرکت های رسانه ای را می توان نام برد.
برخی از مشتریان ما صد ها هزار معامله را در طول روز ایجاد می کنند و باید چند تا از برنامه های پیچیده منبع را برای تولید مفید اطلاعات کسب و کار ادغام کنند.
براساس آمار و ارقام اگر راه حل های یک سیستم پیچیده قادر به ترکیب تمام اطلاعات مربوطه باشند به تصویب می رسد.
دیلیمن می گوید Inergy باید توانایی انعکاس راه حل ها را داشته باشد و او در مورد کارایی سرور netezza «سیستم انبار داری مدرن» توضیح می دهد که از برنامه پیشرفته انبار داده در قلب زیر ساخت های میزبان استفاده می کند.
اگر چه شرکت های میانی بسیار علاقه مند هستند به این نوع از تکنولوژی اما این برای آنها بسیار گران تمام می شود.

  • milad milad

بخش دوم: عملکرد سازمانی

۲-۲-۱) تشریح مفهوم عملکرد

در ضرورت وتشریح مفهوم عملکرد هولتون و بیتز[۱۴۷] (۱۹۹۵) خاطر نشان ساخته اند که مفهوم عملکرد دارای ساختار چند بعدی است که ارزیابی آن، بسته به انواع عوامل، متفاوت است. آنها همچنین به اهمیت این موضوع که هدف ارزیابی، نتایج عملکرد است یا رفتار اشاره می نمایند. در مورد این که عملکرد چیست، نگرش های متفاوتی وجود دارد. می توان عملکرد را فقط سابقه نتایج حاصله تلقی کرد. از نظر فردی، عملکرد، معادل سابقه موفقیت های یک فرد است. تعاریف متفاوتی از عملکرد شده است که عبارتند از:
-کین [۱۴۸](۱۹۹۶) معتقد است عملکرد، چیزی است که فرد به جا می گذارد و جدای از هدف است.
– برنادین[۱۴۹] و همکارانش(۱۹۹۵) معتقدند که عملکرد باید به عنوان نتایج کار تعریف شود، چون نتایج قوی ترین رابطه را با اهداف استراتژیک سازمان، رضایت مشتری و نقش های اقتصادی، دارد.
– فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد عملکرد را معادل انجام، اجرا، تکمیل، انجام کار سفارش یا تعهد شده می‎داند.
-کمپ بل[۱۵۰] معتقد است که عملکرد، رفتار است و باید از نتایج متمایز شود، زیرا عوامل سیستمی می توانند نتایج را منحرف کنند.
در صورتی که عملکرد به گونه ای تعریف شود که هم رفتار و هم نتایج را در بر گیرد، دیدگاه جامع تری حاصل می گردد.
تعریف بروم براچ [۱۵۱] (۱۹۸۸) این ویژگی را دارد:
عملکرد هم به معنای رفتارها و هم به معنای نتایج است. رفتارها از فرد اجرا کننده ناشی می شوند و عملکرد را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل می کنند. رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه به نوبه ی خود نتیجه به حساب می آیند.این تعریف از عملکرد، منجر به این نتیجه گیری می شود که هنگام مدیریت عملکرد گروه ها و افراد، هم ورودی ها ( رفتار ) و هم خروجی ها ( نتایج ) باید در نظر گرفته شوند. هارتل این مدل را مدل ترکیبی مدیریت عملکرد می نامد. این مدل سطوح توانایی یا شایستگی و موفقیت ها را همانند هدف گذاری و بازبینی اهداف، پوشش می دهد (آرمسترانگ، ۱۳۸۵).

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۲-۲) تعریف عملکرد سازمانی[۱۵۲]

عملکرد در لغت یعنی حالت یا کیفیت کارکرد . بنابراین، عملکرد سازمانی یک سازه ی کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد(رهنورد، ۱۳۸۷).سازمانها برای حفظ حیات خود، و پیشرفت در دنیای رقابتی امروز به بهبود مستمر عملکرد نیاز دارند (بزاز جزایری، ۱۳۸۷) . عملکرد به چگونگی انجام وظایف، فعالیتها و نتایج حاصله از آنها اطلاق میشود. (عالم تبریز و همکاران، ۱۳۸۸). عملکرد سازمانی از دهه‎های گذشته مورد علاقه هم محققین دانشگاهی وهم مدیران بخش های اجرایی بوده است چرا که نتیجه نهایی استفاده از منابع ملموس وناملموس درسازمان ها است هر چند که منابع ناملموس برای سازمان ها اهمیت بیشتری دارد ( etal. ,2013 & Al-Dhaafri). به اعتقاد شرمرهورن و همکارانش[۱۵۳] (۲۰۰۲) عملکرد به کیفیت و مقدار موفقیتهای کار فردی یا گروهی اشاره دارد Ho,2008)). آرمسترانگ[۱۵۴] (۲۰۰۶) عملکرد را یک استراتژی می داند که مبتنی بر تجزیه و تحلیل عوامل اساسی موفقیت و سطوح عملکرد حاصله بر پایه آن عوامل است (بزاز جزایری، ۱۳۸۷). معروف ترین تعریف عملکرد توسط نیلی[۱۵۵] و همکاران(۲۰۰۳) ارائه شده است: « فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته» (رهنورد، ۱۳۸۷)مطابق این تعریف، عملکرد به دو جزء تقسیم شود: ۱) کارایی که توصیف کننده ی چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید خدمات یا محصولات است، یعنی رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب دروندادها برای تولید بروندادهای معین؛ و ۲) اثربخشی که توصیف کننده ی درجه ی نیل به اهداف سازمانی استاین اهداف معمولاً در قالب مناسبت[۱۵۶] (درجه ی انطباق بروندادها با نیازهای مشتریان )، در دسترس بودن[۱۵۷] (جنبه هایی نظیر فراوانی، ارائه در میان گروه های اولویت دار، و فاصله‎ی فیزیکی)، و کیفیت (درجه ی تحقق استانداردهای مورد نیاز ) تبیین می شوند. مولین[۱۵۸](۲۰۰۲) در تعریف خود از سنجش عملکرد بر چگونگی مدیریت و ارزش آفرینی به شرح زیرتأکید دارد: «ارزشیابی چگونگی مدیریت سازمان ها و ارزش آفرینی آن ها برای مشتریان و دیگر ذینفعان» Moullin,2002)). همان طور که پرت[۱۵۹] (۲۰۰۵) تأکید می کند، تعریف مولین از غنای بیشتری برخوردار است. زیرا واژه ی ارزشیابی هم کیفیت وهم کمیت را پوشش می دهد. در ضمن همان طور که خود نیلی (۲۰۰۵) نیز اشاره می کند، ارزش آفرینی برای ذینفعان درموفقیت سازمانی نقش کلیدی دارد. بی شک، مدیران نیاز دارند بدانند ذینفعان کلیدی سازمان آن ها را چگونه ادراک میکنند، و تصریح این امر در تعریف عملکرد، سازمان ها را به سنجش ادارک ذینفعان ترغیب می‎کند (Neely, 2005).
عملکرد سازمانی (OP)را می توان شاخصی برای اندازه گیری میزان دستیابی خوب و مــوثر یک اقدام به اهداف تعیین شده تعریف می شود ، که می تواند بوسیله کارایی و اثر بخشی سازمان در دستیابی به اهداف، برآورد شود. عملکرد سازمانی تابع عملکرد منابع انسانی و تعامل آنها با منابع و امکانات و تکنولوژی موجود در سازمان می باشد ((Ho,2008. از سوی دیگر عملکرد منابع انسانی هم تابع انگیزش و توانایی آنهاست. توانایی منابع انسانی خود تابع دانش شغلی و مهارت کاربرد دانش مذکور در انجام وظایف و فعالیتهای شغلی است. انگیزش منابع هم خود، تابع نگرش آنها و شرایط و موقعیتی است که در آن کار می کنند با توجه به این مفاهیم عملکرد سازمانی را می توان ببشکل زیر مفهوم سازی کرد .
عملکرد سازمانی = تابع (عملکرد منابع انسانی´امکانات و تجهیزات´تکنولوژی)
عملکرد منابع انسانی = تابع (توانایی´انگیزش)
توانایی = تابع (دانش و مهارت)
انگیزش = تابع(نگرش´موقعیت) (بزاز جزایری، ۱۳۸۷).
همواره در اکثر سازمان های جهان مدیران و رهبران سازمانی درپی ارتقا و بهبود عملکرد سازمان های خویش می باشند. عملکرد سازمان ترکیب گسترده ای هم از دریافتی های غیر ملموس، هم چون افزایش دانش سازمانی و هم دریافتی های عینی و ملموس، هم چون نتایج اقتصادی و مالی است. مدل های گوناگونی تلاش کرده اند عملکرد سازمانی را معرفی و ارزیابی کنند. بررسی این الگوها نشان از آن دارد که اولاً تغییرات عملکرد سازمانی باید اندازه گیری و سنجش شود . ثانیاً تغییرات عملکرد سازمان باید در تمامی سطوح سازمان مورد توجه باشد و اهداف فردی، گروهی درسازمان باید در راستای اهداف سازمانی قرار گیرد .ثالثاً در اندازه گیری سطح عملکرد سازمان باید از ابزارهایی که ابعاد گوناگون عملکرد سازمان را مورد توجه قرار می دهند، استفاده کرد. برای سنجش عملکرد سازمانی در عین توجه به نتایج مشهود اقتصادی چون نرخ بازگشت سرمایه و افزایش حاشیه ی سود و از این دست ابزارها باید سطح خلاقیت و نوآوری و نیز افزایش سطح دانش سازمانی را نیز سنجش کرد (علامه، مقدمی، ۱۳۸۹).

۲-۲-۳) سنجش عملکرد سازمانی

سنجش عملکرد سازمانی عنوانی است که بیشتر مورد بحث قرار می گیرد، اما کمتر تعریف می شود ( Neely & Adams,2001). سیستم های سنجش عملکرد به عنوان ابزاری برای پایش و اعمال نظارت طراحی شده اند. سنجش عملکرد عبارت است از فرایند حصول اطمینان از اینکه یک سازمان راهبردهایی را دنبال کند که به تحقق اهداف منجر شود. سینک[۱۶۰] (۱۹۹۱) سنجش عملکرد را یک وظیفه پیچیده، مشکل، چالش برانگیز و مهم می داند. سطح عملکرد یک سازمان تابعی است از کارایی و اثربخشی عملیات سازمانی، بنابراین سنجش عملکرد عبارت است از فرایند تعیین کمیت کارایی و اثربخشی یک سازمان.بی شک، سنجش عملکرد یک هدف نیست، اما ابزاری است برای مدیریت اثربخش.نتایج سنجش عملکرد نشان می دهد که چه اتفاقی افتاده است، اما چرایی آنرا نشان نمی دهد. به منظور استفاده موثر از یافته های سنجش عملکرد، یک سازمان نیازمند انتقال از «سنجش» به «مدیریت» است.
این مفهوم بعنوان مدیریت عملکرد در تحقیقات مدیریت عملکرد سازمانی معروف است. به هرحال باید در نظر داشت که سنجش عملکرد عبارت است از عمل اندازه گیری عملکرد در صورتی که مدیریت عملکرد با بهره گرفتن از برونداد سنجش عملکرد درپی مدیریت کردن آن است (Neely, 2005).

۲-۲-۴) رویکردهای سنجش عملکرد

در سنجش عملکرد دو رویکرد عمده وجود دارد: عینی وذهنی وهر دو رویکرد دارای محاسن و معایب خاص خود هستند: مقیاس های عینی بیشتر واقعی هستند، اما از نظر قلمرو پوششی محدود به داده های مالی هستند و دیگر ابعاد سازمانی را تبیین نمی کنند. از طرف دیگر، مقیاس های ذهنی کمتر واقع گرا هستند، اما توصیف غنی از اثربخشی سازمان ارائه می کنند.این مقیاس ها اجازه می دهند دامنه وسیعی از سازمان ها در صنایع مختلف مورد مقایسه قرار گیرند. بنابراین، قابلیت تعمیم یافته ها برمبنای مقیاس های ذهنی بیشتر است.همچنین مقیاس‎های ذهنی عناصر تحلیل مبتنی بر ادراک را نیز پوشش می دهند که در پژوهش های علوم اجتماعی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است.این پرسش که کدامیک از این رویکردها باید در سنجش عملکرد مدَ نظر قرار گیرد به جهت گیری سازمانی و نوع نگرش مدیران بستگی دارد (Allen et al,2008).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲-۲-۵) معیارهایی برای سنجش عملکرد

همانطور که توسط آرمسترانگ وبارون(۱۹۹۸) مطرح شد، مقیاس های عملکرد باید :

  • با اهداف استراتژیک و همچنین با مقیاس هایی که از نظر سازمانی مهم هستند مرتبط بوده، و محرک عملکرد کسب وکار باشند؛
  • مربوط به اهداف و مسئولیتهای تیمهای کاری و افراد ذیربط باشند- آنها تا زمانی مؤثر خواهند بود که ناشی از بیانیه مسئولیت ها ویا مبتنی بر چارچوب قابلیت ها باشند؛
  • برستاده، دستاوردها و رفتارهایی متمرکز شوند که بتوان آنها را بطور واضح تعریف نمود و برای هریک از آنها شواهدی را فراهم ساخت؛
  • داده ها یا شواهدی که بعنوان مبنایی برای اندازه گیری در دسترس هستندرا نشان می دهند؛
  • قابل اثبات و تأیید باشند- یعنی اطلاعاتی فراهم کنند ومیزان انتظاراتی که باید محقق شوند را تایید کنند؛
  • مطابق با هدف اندازه گیری و قابلیت دسترسی به داده ها، تا آنجا که ممکن است دقیق باشند؛
  • مبنایی مطمئن برای بازخورد و اقدام اصلاحی فراهم کنند؛
  • جامع باشند، یعنی تمامی جنبه های کلیدی عملکرد را تحت پوشش قرار دهند، بگونه ای که خانواده ای از مقیاس ها قابل دسترس باشند.

توجه داشته باشید، همانطور که والترز[۱۶۱] بیان کرده است ” عملکرد مؤثر نه تنها بر مبنای ارائه نتایج(برجسته) در یک حوزه، بلکه با ارائه عملکرد رضایتبخش در تمامی مقیاس ها اندازه گیری می شود”(آرمسترانگ، ۱۳۸۵).

۲-۲-۶) عملکرد شرکت ها از دیدگاه های مختلف

می توان عملکرد سازمانی را براساس دیدگاه های مختلف زیر مورد بررسی قرار داد:
۱٫عملکرد شرکت از دیدگاه بازار مشتری، ۲٫ عملکرد شرکت از دیدگاه بازارهای عوامل و ۳٫عملکرد شرکت از دیدگاه بازارهای مالی.

۲-۲-۶-۱) عملکرد شرکت از دیدگاه بازار مشتری

مشتریان در تمامی بازارهای محصولات رقابتی، ناگزیر از انتخاب در برخی امورند. آنان می توانند برای برآوردن نیازهای خود، از میان پیشنهادهای مختلف کالاها و خدمات به بهترین آنها بپردازند. بنابراین مدیران شرکتی که در بازار محصول خاصی به رقابت می پردازند، برای جذب مشتری با توسعه ارزش ویژه ای در بخشی از بازار، فروش سودآور خواهند داشت.ارزش پیشنهادی مربوط به ترکیب محصول وخدماتی است که شرکت بصورت قیمت، شکل ظاهری محصول، کیفیت، قابلیت دسترسی، تجربه خرید و خدمات و ضمانت پس از فروش به مشتریان خود عرضه می نماید.مشتریان و مشتریان بالقوه باید فکر کنند که ارزش پیشنهادی کسب وکار، عملکرد بهتری دارد وگرنه خرید از رقبا را انتخاب خواهند کرد.مدیران برای اطمینان از جریان کافی عواید از اینکه (۱) محصولات و خدمات شرکت نیازها و انتظارات مشتریان را برآورده می سازد، (۲) ارزش پیشنهادی از سایر رقبا متمایز است و (۳) میزان عواید، از هزینه خلق ارائه ارزش پیشنهادی فراتر می باشد، اطمینان حاصل نمایند. مدیران ارزش پیشنهادی خود را با تمرکز برمعیارهای اصلی ارزش مشتری بررسی می کنند. معیارهای ارزش مشتری ممکن است مالی یا غیرمالی باشد.برخی از معیارهای متداول موجود در این زمینه عبارتند از:
معیارهای مالی

  • درآمد یا رشد درآمد : این معیار نشان دهنده تمایل بیشتر به خرید کالاها یا خدمات شرکت است.
  • حاشیه سود ناخالص : درآمد حاصل از فروش منهای هزینه های مستقیم و غیرمستقیم تولید کالاها یا خدمات مذکور، نشان دهنده تمایل مشتریان به پرداخت قیمت های مناسب به ازای ارزش محصولات و خدمات شرکت می باشد.
  • هزینه ضمانت و یا بازگشت محصول : معیارهای مذکور دیدی از کیفیت محصول و میزان تأمین انتظارات مشتری از شکل ظاهری و ویژگیهای محصول ارائه می دهند.

معیارهای غیرمالی

  • milad milad

موقعیت میوه و سبزی های تازه از یک تمایل جهانی به سوی غذای طبیعی تازه که پنداشته می شود نسبت به غذاهای فرایند یافته و حیوانی دارای مواد شیمیایی افزاینده ی کمتری هستند، سود می برد. احساس جامعه نسبت به غذاهای فرایند یافته بر این است که روی صنعت باغبانی فشار وارد شود تا فرآورده ها حالت تازگی و طبیعی خودشان را از راه استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی در طول تولید و پس از برداشت نگه دارند. به هر حال از آنجایی آنها سیستم بیولوژیک زنده هستند، پس از برداشت از بین می روند. آهنگ از بین رفتن به میزان زیادی در میان فرآورده ها متفاوت است و روی هم رفته بستگی به آهنگ متابولیسم آنها دارد ولی برد بسیاری از آنها سریع است. به هر حال با افزایش مناطق دور دست تولید از مراکز جمعیت در کشورهای در حال رشد و رشد یافته، زمان جابجایی از مزرعه به بازار زمان شایان توجهی است. بنابراین زنجیر پیشرفته بازار رسانی که تقاضا برای فرآورده را افزایش می دهد نیز به فناوری های پس از برداشت را ایجاد کرده است تا کیفیت فرآورده برای مدت طولانی حفظ شود(راحمی ۱۳۸۶).
توت فرنگی یکی از بی نظیرترین ریزمیوه های مناطق معتدله است که در دهه های اخیر در زمره تولیدات مهم و تجاری نیز قرار گرفته است این محصول به دلیل عطر ، طعم و محتویات سرشار از ویتامین آن به خوبی شناخته شده و جایگاه خود را در رژیم عذایی میلیون ها نفر در جهان پیدا کرده است(فاطمی و همکاران ۱۳۸۷).
از طرفی استفاده اصلی مردم از توت فرنگی به صورت دسر غذایی می باشد. همچنین از این میوه می توان در مربا سازی و بستنی سازی استفاده کرد می توان آن را کنسرو نمود و یا منجمد کرد (Hoges and et al, 1969).
از سوی دیگر می توان از آن به عنوان یک محصول صادراتی و با ارزش یاد کرد. افزایش تقاضای بازارهای محلی سبب شده که سیستم های مدرن تولید توت فرنگی جای سیستم های سنتی و قدیمی را بگیرد. بنابراین باید تحقیقات زیادی در این زمینه برای بهبود وضعیت تولید و عرضه این محصول در کشور انجام شود.
۱-۲ اهداف
تعیین بهترین غلظت موثر اسید سالیسیلیک در افزایش خصوصیات کمی و کیفی میوه ی توت فرنگی.
بررسی تغییرات خصوصیات کمی و کیفی میوه ی توت فرنگی توسط اسید سالیسیلیک.
مشخص نمودن اثرات فیزیولوژیکی اسید سالیسیلیک در میوه ی توت فرنگی.
۱-۳ توت فرنگی
۱-۳-۱ تاریخچه
توت فرنگی از نظر تولید، میوه، گیاهی نسبتا جدید است و تا ۲۵۰ الی ۳۰۰ سال قبل ارقامی که دارای میوه درشت یا مشابه ارقامی که امروزه مورد کشت و کار و مصرف قرار می گیرند وجود نداشت(کاشی و حکمتی ۱۳۷۰). آنچه که تا آن زمان شناخته شده بود منحصرا توت فرنگی های ریز یا توت فرنگی موسوم به جنگلی بود که صرف نظر از ریزی میوه، عطر ، طعم و مزه خاصی نداشته اند و بیشتر از نظر خواص دارویی مورد توجه بوده اند. در قرن ۴ میلادی فرانسوی ها مستقیماً آن را از جنگل به زمین زراعی منتقل کردند و از آن به عنوان یک گیاه اهمی نام می بردند. بعدها از این توت فرنگی نوعی به نام چهار فصل به وجود آمد. در سال ۱۶۲۹ توت فرنگی معروف به ویرجینیا[۱] یا اسکارلت از آمریکای شمالی به اروپا برده شد ولی به علت عدم سازگاری با شرایط محیطی نتوانست جایگزین انواع توت فرنگی جنگلی شود. در سال ۱۷۱۲، یک افسر فرانسوی به نام فریزر[۲] نوعی توت فرنگی درشت را به نام توت فرنگی شیلی از شیلی به فرانسه برد. اما این توت فرنگی پس از کاشت به ندرت میوه درشتی که در موطن اصلی مشاهده شده بود به وجود آورد. در سال ۱۷۶۶ تحقیقات روی تلاقی بین توت فرنگی شیلی و ویرجینیایی انجام گرفت که از این تلاقی نوعی توت فرنگی با میوه درشت به نام توت فرنگی آناناسا به وجود آمد. اولین ارقام قابل برداشت از این نوع توت فرنگی حدود ۳۰ سال بعد برای اولین بار در انگلستان تولید شد و کلیه ی برنام های اصلاح و گسترش این نوع توت فرنگی در جهان بر اساس خصوصیات اولین ارقام اصلاح شده انگلیسی پی ریزی شد. اکنون که ۲۰۰سال از به وجود آمدن آناناسا می گذرد هزاران رقم مختلف از این نوع پروشل یافته اند که از نظر فرم و صفات کیفی تنوع فوق العاده زیادی نشان می دهند و به طور کلی خواص ارثی دو نوع توت فرنگی وحشی آمریکایی یعنی فراگار یا ویرجینیا و فراگاریا شیلونسیس را دارند. در ایران متاسفانه هیچ گونه مطالعه ای بر روی انواع توت فرنگی وحشی موجود انجام نشده وسابقه ای نیز در جهت اصلاح ارقام جدید توت فرنگی وجود ندارد. به نظر می رسد که اولین رقم اصلاح شده در زمان صدارت اتابک اعظم از فرانسه به ایران وارد شد و به همین دلیل یکی از ارقام بسیار قدیمی ایران به نام اتابکی خوانده می شود(کاشی و حکمتی ۱۳۷۰). طی ۳۰ سال ارقام متعددی توسط بخش خصوصی و دولتی مورد مطالعه قرار گرفته اند و ارقام مناسب و پرمحصول در کنار ارقام قدیمی تر مانند اتابکی انتخاب گردیده است. با وجود این عدم هماهنگی علم فن آوری و تخصص به ویژه در امر پرورش توت فرنگی باعث شده است که میزان عملکرد و مرغوبیت محصول تولیدی همچنان در سطح پائینی باقی بماند. در قرن اخیر توسعه سردخانه های پیشرفته استفاده از پلاستیک های مناسب جهت بسته بندی، تجاری شدن روش تکثیر ریزازدیادی و تولید توت فرنگی های مقاوم به بیماری های مختلف باعث تحولات گسترده ای در پرورش و صنعت تولید توت فرنگی گردیده است(تهرانی فر، ۱۳۸۹).
۱-۳-۲ گیاهشناسی
توت فرنگی از تیره گل سرخیان و از جنس فراگاریا (fragaria ananasa)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

می باشد. گیاهی علفی است چون می تواند به وسیله ساقه های نابجا تقسیم شود گیاه حالت دائمی پیدا می کند. اهلی ترین واریته توت فرنگی از تلاقی فراگاریا شیونسیس و فراگاریا ویرجینیا می باشد که فرا گاریا آناناسا نامیده می شود. زمان کاشت آن بسته به محل در پاییز یا بهار می باشد. به طور کلی واریته های آن ممکن است بهاره یا همیشه بار (چهار فصل) باشند. در مناطق سردسیر معمولا گیاه در بهار کشت می گردد مگر این که ریشه در کاشت پائیزه قبل از سرد شدن هوا قادر به تثبیت و پایدار کردن خود باشد. توت فرنگی گیاهی چند ساله است که در سال دوم کشت شروع به باردهی می کند.واریته ها در ویژگی باردهی متفاوت هستند.بعضی از آنها همیشه بار(۴ فصل) و بعضی سالی یکبار میوه می دهند. این گیاه در شرایط آب و هوایی مختلف رشد می کند و محصول خوبی می دهد ولی برای حداکثر رشد و نمو و باردهی نیاز به حداقل ۷ ماه آب و هوای مساعد و بدون نوسان دارد.بنابراین می توان آن را در اکثر مناطق ایران کشت کرد. البته یخبندان های شدید و سرمای دیررس بهاره و همچنین شدت باد، دامنه ی کشت این گیاه را محدود می کند. ضمنا آب و هوای گرم و مرطوب باعث آلودگی گیاه به بیماری های قارچی شده و میوه عطر و طعم مطبوع خود را از دست می دهد. علاوه بر شرایط طبیعی مناسب، انتخاب واریته سازگار با منطقه مورد نظر اهمیت دارد. میزان عملکرد و کیفیت توت فرنگی بسته به نوع واریته تحت تاثیر شرایط محیط می باشد و علاوه بر این در سال های مختلف متغیر است. از نظر نیاز سرمایی جزء گیاهان کم نیاز به سرما تقسیم بندی می شود به طوری که در ۲۰۰ تا ۴۰۰ ساعت دمای کمتر از ۷ درجه نیاز سرمایی و ناچیز آن منتفی می گردد. سطحی بودن ریشه ها که معمولا تا عمق ۱۵ تا ۲۰ سانتی متری خاک توزیع می شوند گیاه را حساس به کم آبی می کند(sharma .R, 2002). توت فرنگی یک گیاه نهان دانه، دو لپه و جدا گلبرگ است و دارای یک ساقه مرکزی یا طوقه بوده که برگ ها، ریشه ها، دانه ها (استولون) و گل آذین ها از آن شروع به آغازیدن می کنند، تکثیر آن از طریق استولون یا دانه صورت می گیرد(Darnell et al۲۰۰۳).
روش های تکثیر توت فرنگی: به طور کلی توت فرنگی به دو روش جنسی و غیرجنسی تکثیر می یابد:
– جنسی (کاشت بذر): ازدیاد توت فرنگی به روش کاشت بذر، مخصوص واریته هایی است که به طور طبیعی تولید ساقه های رونده نمی کنند و همچنین واریته هایی که ساقه رونده کمی داشته باشند و بدین طریق نمی توان آنها را از طریق از روش ازدیاد بذری استفاده کرد(Sharma.R, 2002).
– غیرجنسی: یکی از ساده ترین روش های ازدیاد توت فرنگی روش تقسیم بوته می باشد در این طریق بوته هایی را که خوب رشد کرده و قوی هستند پس از خارج کردن از زمین به چند بوته کوچک تر تقسیم می کنند که هر کدام دارای مقداری ریشه می باشند. و سپس آن را در محل اصلی نشاء می کنند. روش دیگر تکثیر غیرجنسی، ازدیاد به وسیله ساقه های رونده می باشد. این روش بیشتر از روش های دیگر مرسوم است. در این روش پس از ظاهر شدن و ریشه دار شدن ساقه های رونده آنها را در خرداد ماه یا آخر تابستان از بوته مادری جدا کرده و در محلی سایه آفتاب نشاء می کنند و سپس در فصل پائیز بوته های انتخابی را به زمین اصلی انتقال می دهند از این طریق هر بوته می تواند ۱۰۰ بوته جدید تولید کند ولی فقط ۲۰ الی ۴۰ بوته حاصل از نظر کیفی قابل استفاده می باشند(Sharma.R, 2002).
1-3-3 ارقام
باغداران و گلخانه داران در ایران ارقام متفاوت وارداتی را کشت و کار می کنند. کف این ارقام تفاوت های بسیار زیادی با هم دارند. انتخاب ارقام توت فرنگی تحت کنترل عوامل متعددی است که در این خصوص می توان به درشتی میوه، سفتی یا نرمی بافت میوه، رنگ، طعم مناسب بودن جهت فرایند، سازگاری با شرایط محیطی، مقاومت نسبی در برابر امراض، موقعیت بازار و خواسته مصرف کننده اشاره کرد. همچنین ارقام مورد کاشت باید خصوصیات مورفولوژی و فیزیولوژیکی لازم از نظر رسیدن همزمان میوه و برداشت مکانیکی را داشته باشد. از واریته های مهم که در آمریکا بیشترین سطح زیر کشت را دارند می توان چندلر، سلوا، توتم ، بنتون و هودرا نام برد. در لهستان که بزرگترین تولید کننده توت فرنگی در اروپا و بزرگترین صادر کننده ی توت فرنگی منجمد در جهان می باشد. واریته سنگاسنگان عمده ترین واریته می باشد(Sharma.R, 2002).
1-3-4 اهمیت اقتصادی و وضعیت تولید توت فرنگی در جهان و ایران
با توجه به آمار منتشر شده توسط فائو کل تولید توت فرنگی در دنیا ۷/۱ میلیون تن در سال ۱۹۹۶ به ۸/۳ میلیون تن در سال ۲۰۰۹ رسیده است. آمریکا بزرگترین تولید کننده توت فرنگی به دو شکل تازه خوری و فرآوری شده در دنیا می باشد. ۲۵ درصد از محصول آمریکا برای مصارف انجمادی استفاده می گردد. چین دومین کشور تولید کننده دنیا به شمار می رود که حدود ۷۰ درصد تولیدش به مصرف تازه خوری می رسد. چین در سالهای اخیر در زمینه تولید این محصول رشد خیره کننده داشته و امروزه یکی از مهمترین تولید کنندگان توت فرنگی دنیا است. کشور اسپانیا مقام سوم تولید جهان را به خود اختصاص داده و از لحاظ صادرات برای تازه خوری، مقام اول جهانی را دارا می باشد. در سال ۲۰۰۹ میزان صادرات اسپانیا به ۲۲۸۳۴۵ تن توت فرنگی تازه رسید و آمریکا با ۱۰۲۴۷ تن رتبه دوم صادرات این محصول را به دست آورد(FAO,2010).
طبق آمار سال ۱۳۹۰ سطح زیر کشت توت فرنگی در ایران ۳
۸۰۰ هکتار و میزان کل تولید توت فرنگی ۴۷۰۰۰ تن با میانگین عملکرد ۱۰ تن در هکتار بوده است که بیشترین سطح زیر کشت ۲۸۰۰ هکتار و بیشترین تولید ۳۳۰۰۰ تن مربوط به استان کردستان می باشد. به عبارتی کردستان حدود ۷۵% سطح زیر کشت و ۸۰% تولید توت فرنگی کشور را در اختیار دارد. در حالی که هیچگونه صنایع تبدیلی و فرآوری توت فرنگی در این استان موجود نمی باشد. پس از آن تولید استان مازندران ۳/۸% و استان گلستان ۷/۶% می باشد و در سایر استان ها تولید توت فرنگی ناچیز است. بنا به سالنامه آمار بازرگانی خارجی صادرات توت فرنگی (تازه) در سال ۱۳۷۷ به میزان ۸/۵۱ تن بوده(FAO,2010).
1-4 عوامل موثر بر دوام و کیفیت توت فرنگی در پس از برداشت
۱-۴-۱ عوامل موثر دوره پرورش
با توجه به تمام موارد مثبت در میوه توت فرنگی اعم از طعم، مزه و ارزش اقتصادی اما عمر پس از برداشت کوتاه این محصول همچنین فسادپذیری بالای توت فرنگی مواردی است که تولید کنندگان را مجبور به عرضه سریع محصول نموده است. دلیل فسادپذیری بالای میوه ی توت فرنگی را رطوبت و مواد غذایی بالای آن می دانند. هر چند که فعالیت تنفس بالای این محصول در دوران پس از برداشت مهم ترین عامل کاهش عمر انباری آن می باشد(De Souzaand et al,1999). به منظور افزایش عمر انباری این محصول تنها توجه به نکات پس از برداشت کافی نیست بلکه باید در ابتدا شرایط پیش از برداشت را مورد توجه قرار داد. در این خصوص عوامل متعددی را باید موردتوجه قرار داد که در این خصوص می توان به موارد زیر اشاره کرد(Sharma.R, 2002).
1-4-1-1 نور
در ارقام بهاره، طول روز در گل انگیزی و تشکیل گل و نیز در تشکیل ساقه های رونده تاثیر دارد. هنگامی که در اواخر فصل رشد، طول روز به کمتر از ۱۴ ساعت می رسد و با خنک شدن هوا، گل انگیزی در ارقام بهاره آغاز می گردد. اما برای تشکیل گل در ارقام همیشه بار طول روز تاثیر ندارد و گل انگیزی در روزهای بلند و کوتاه انجام می گیرد. تشکیل ساقه های رونده در طول روز بلندتر از ۱۴ ساعت و در دمای بالا انجام می گیرد. بین تشکیل گل و ساقه های رونده رقابت وجود دارد. با افزایش طول روز تشکیل و رشد ساقه های رونده نیز بیشتر گردیده و در طول روز ۱۶ ساعت به حداکثر می رسد(جلیلی مرندی،۱۳۸۶).
۱-۴-۱-۲ دما
یکی از عوامل محدود کننده ی رشد بوته های توت فرنگی، دمای محیط می باشد. بوته های توت فرنگی دماهای بیش از حد بالا و یا سرماهای شدید را تحمل نمی کنند و مناسب ترین دما برای رشد و نمو بوته ها در حدود ۲۶-۲۰ در جه ی سانتی گراد می باشد (جلیلی مرندی،۱۳۸۶). البته برخی از ارقام توت فرنگی به طور استثنا سرمای شدید را تحمل می کنند. ارقام وحشی توت فرنگی و یا ارقام تجاری که برگ های سبز تیره دارند، گرمای شدید را تحمل می کنند. سرمای زمستان هنگامی به بوته ها آسیب می رساند که بعد از یک دوره یخبندان، هوا گرم می شود و به ویژه در این شرایط بوته های ضعیف از بین می روند(جلیلی مرندی،۱۳۸۶).
۱-۴-۱-۳ رطوبت نسبی

عکس مرتبط با اقتصاد

  • milad milad

 

  • صنعتی که واحد مورد رسیدگی در آن فعالیت می کند و ویژگیهای آن.
  • هدف واحد مورد رسیدگی از حسابرسی.
  • صورتهای مالی سال (یا سالهای) گذشته واحد مورد رسیدگی ( اطلاعات مربوط به وضعیت مالی، عملکرد مالی، مشکلات نقدینگی و غیرآن ).
  • دلایل تغییر حسابرس واحد مورد رسیدگی و گزارش حسابرسی پیشین.
  • درستکاری، حسن شهرت و تجارب مدیریت واحد مورد رسیدگی.
  • وضعیت مالکیت واحد مورد رسیدگی و استفاده کنندگان صورتهای مالی آن.
  • قوانین و مقررات خاص حاکم بر فعالیت واحد مورد رسیدگی.

 

حسابرس باید در شرایط کلی زیر از پذیرش کار خودداری کند، مگر اینکه الزامات قانونی برای پذیرش کار وجود داشته باشد: (دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

  • مشکلات قانونی پذیرش کار.
  • مشکلات استقلال حسابرس.
  • نداشتن شرایط لازم برای حسابرسی: مانند کمبود نیروی انسانی متخصص.
  • ناتوانی واحد مورد رسیدگی در پرداخت هزینه حسابرسی.
  • دلایل نامناسب تغییر حسابرس.
  • مشکلات سوء مدیریت واحد مورد رسیدگی( بالا بودن بیش از حد خطر ذاتی، به گونه ای که نتوان به اظهارات مدیریت اعتماد و اتکا کرد).

۲-۵-۳-۲)کسب اطلاعات کلی و شناخت الزامات قانونی:
حسابرس در رسیدگی به صورتهای مالی باید چنان شناختی از فعالیت واحد مورد رسیدگی داشته باشد یا به دست آورد که برای درک روش کار واحد مورد رسیدگی و شناسایی آن گروه از رویدادها و معاملاتی که به اعتقاد حسابرس می تواند بر صورتهای مالی یا رسیدگی ها یا گزارش اثرعمده ای بگذارد، کافی باشد. کسب شناخت لازم از فعالیت واحد مورد رسیدگی فرایندی پیوسته و مستمر از گردآوری و ارزیابی اطلاعات و ارتباط دادن شناخت حاصل به شواهد حسابرسی در تمام مراحل کار است. برای مثال اطلاعات بدست آمده در مرحله برنامه ریزی معمولاً در مراحل بعدی کار و با کسب شناخت بیشتر حسابرس و همکاران وی از فعالیت واحد مورد رسیدگی، تعدیل و بر آن افزوده می شود. (دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)
۲-۵-۳-۲-۱)منابع شناخت:
حسابرس می تواند شناخت از صنعت و واحد مورد رسیدگی را از منابع زیر بدست آورد:

    • تجربه قبلی از واحد مورد رسیدگی و صنعت مربوط.
    • مذاکره با مسئولین واحد مورد رسیدگی( مانند، مدیران و مسئولین ارشد عملیاتی واحد مورد رسیدگی).
    • مذاکره با کارکنان واحد حسابرسی داخلی و بررسی گزارشهای حسابرسان داخلی.
    • مذاکره با حسابرسان دیگر، مشاورین حقوقی و سایر مشاورانی که خدماتی را به واحد مورد رسیدگی یا واحدهای مشابه در آن صنعت ارائه کرده اند.
    • مذاکره با اشخاص آگاه خارج از واحد مورد رسیدگی ( برای مثال، کارشناسان و سیاست گذاران صنعت، مشتریان و تأمین کنندگان مواد اولیه).
    • انتشارات مربوط به صنعت ( برای مثال، آمار منتشره، تحقیقات، کتابها، نشریات تجاری و مالی و گزارشهای تهیه شده توسط بانکها و بورس اوراق بهادار).
    • هر گونه قوانین و مقررات موثر بر واحد مورد رسیدگی.
    • بازدید از کارخانه و تأسیسات واحد مورد رسیدگی.
    • مدارک تهیه شده توسط واحد مورد رسیدگی ( برای مثال، صورتجلسات مجامع عمومی و هیأت مدیره، مدارک ارسالی برای سهامداران یا ارائه شده به مقامات ذیصلاح قانونی، گزارشات مالی و سالانه دوره های گذشته، بودجه ها، گزارشهای داخلی مدیریت،گزارشهای مالی میان دوره ای، دستورالعملهای مدیریت، دستورالعمل سیستم های حسابداری و کنترل داخلی، فهرست حسابها، شرح وظایف، برنامه های بازاریابی و فروش و سوابق طرحهای توسعه). (دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

۲-۵-۳-۳)برآورد خطر عدم کشف ناشی از بررسی تحلیلی مقدماتی : ((APR
Au-329 ، روش های تحلیلی را با عنوان «ارزیابی اطلاعات مالی با بررسی ارتباط منطقی بین اطلاعات مالی و غیر مالی » تعریف کرده است. یکی از مزایای اصلی بررسی های تحلیلی برقراری ارتباط بین اطلاعات مالی و غیر مالی است ، که معمولاً در سایر روش های حسابرسی کمتر با آن مواجه هستیم. به طور کلی استفاده از روش های تحلیلی بنا به دلایل زیر حائز اهمیت می باشد : (Carl.pacini, 2007)

  • بدست آوردن درک بهتری از فعالیت شرکت و صنعت.
  • کشف اشتباهات و بی نظمی های مالی.
  • کمک در برنامه ریزی ماهیت، زمان بندی و محتوای روش های حسابرسی.

بررسی های تحلیلی یعنی تجزیه و تحلیل نسبتها و روندهای عمده (شامل پی جویی نوسانات) و روابط مالی و غیرمالی بدست آمده که با سایر اطلاعات مربوط به اقلام پیش بینی شده، مغایرت دارد. به کارگیری روش های تحلیلی در مرحله برنامه ریزی به منظور کسب شناخت از فعالیت واحد مورد رسیدگی و تعیین زمینه های بالقوه مخاطره آمیز کار، است. بررسی های مزبور میتواند توجه حسابرس را به جنبه هایی از فعالیت واحد مورد رسیدگی جلب کند که قبلاً از آنها آگاه نبوده است و همچنین، او را در تعیین نوع و ماهیت، زمان بندی اجرا و حدود سایر روش های حسابرسی یاری رساند. در این مرحله از رسیدگی از نسبتهای مالی زیر استفاده می شود : (دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۵)

  • نسبت جاری( داراییهای جاری نسبت به بدهیهای جاری)
  • دوره وصول مطالبات (۳۶۰×(فروش خالص/ متوسط حسابهای دریافتنی تجاری))
  • دوره گردش کالا (۳۶۰ × (بهای تمام شده کالای فروش رفته/ متوسط موجودی کالا))
  • نسبت دارایی ثابت به ارزش افزوده
  • نسبت مالکانه ( نسبت ارزش ویژه به کل دارایی )
  • نسبت پوشش بدهی ( نسبت دارایی ثابت به بدهی بلندمدت )
  • نسبت سود ناخالص به فروش خالص
  • milad milad

نکاح و طلاق

milad milad | دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ب.ظ

در این فصل به بررسی در خصوص اختلافاتی که بین دو مذهب امامیه و حنفیه در موضوع طلاق، وجود دارد. پرداخته می شود. در این فصل سعی بر این است تا با ارائه گزارشی از این موارد اختلافی، حدود و ثغور آن مشخص تا در موارد لزوم سعی در بررسی تطبیقی و تقریب بین دو مذهب گردد.

مبحث اول: شرایط طالق

در این مبحث در خصوص شرط اختیار و قصد طالق و نیز نقش ولی در طلاق بالغ فاسدالعقل بحث و موارد اختلافی ذکر خواهد شد.

گفتار اول: اختیار

فقه امامیه اختیار را از شرایط لازم و اساسی صحت ایقاع طلاق می دانند. قانون مدنی به پیروی از فقه در ماده۱۱۳۶ بر این موضوع تاکید دارد و می گوید: «طلاق دهنده باید بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد».

بنابر این چهارمین شرطى که در مادّۀ ۱۱۳۶ ق. م. براى طلاق دهنده ذکر شده اختیار است. در بطلان طلاقى که از روى اکراه واقع شده باشد، میان فقهاء اختلافى وجود نداشته و همه بر این مسأله اتّفاق نظر دارند. علاوه بر اجماع مذکور، نصوص وارده بطور عموم و خصوص نیز مؤیّد این مسأله مى باشند.[۱۷۲]

اما اکثریت فقهای حنفی طلاق مکره را صحیح و نافذ می دانند.[۱۷۳]

گفتار دوم: قصد

منظور از این شرط آنست که شخص طلاق دهنده در ایقاعصیغۀ طلاق قاصد باشد. به عبارت دیگر، بداند که چه مى گوید و بر معنى و مفهوم واقعى عباراتى که تلفّظ مى کند وقوف کامل داشته باشد. تنها به نحوۀ تلفّظ اکتفا نکرده و در اجراى صیغه جدّى، و از نتایج و آثار آن آگاه باشد. بنابراین اگر به صورت هزل و یا شوخی و بدون قصد صیغه طلاق را جاری کند، منعقد نمی شود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

شرط سوم ماده ۱۳۳۶ قانون مدنی نیز بر این امر تاکید دارد.

فقهای امامیه بر این موضوع اتفاق نظر دارند و قصد را از شرایط اصلی صحت ایقاع طلاق می دانند.[۱۷۴]

اما مذهب حنفیه اجرای صیغه طلاق را حتی به صورت هزل موجب صحت ایقاع طلاق می داند. بنابریان اگر صیغه طلاق حتی به صورت هزل جاری شود، صحیح است.[۱۷۵]

گفتار سوم: طلاق بالغ مجنون

در خصوص طلاق شخص بالغ فاسد العقل، امامیه قائل به صحت طلاق ولی هستند. یعنی ولی می تواند با رعایت مصلحت از طرف مجنون صیغه طلاق را اجرا نماید.[۱۷۶]

ماده۱۱۳۷ می گوید: «ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق دهد.

ولی مذهب حنفیه با این موضوع مخالف هستند و طلاق بالغ فاسد العقل را از وظایف حاکم اسلامی می دانند».[۱۷۷]

در استدلال این موضوع به روایات وارده استناد می کنند. از جمله روایتی که در این باره وارد شده است می فرماید: «حدثنا أبو بکر قال حدثنا أبو داود الطیالسی عن هارون قال : سألت ابن سیرین عن طلاق المجنون فقال: لیس بشیء والسلطان ینظر فیه یسأل البینه أنه طلق فیبصر یمینه».[۱۷۸]

مبحث دوم: شرایط مطلقه

یکی از موارد اختلافی بین دو مذهب، در طلاق زوجه بالغ مدخوله غیر حامل که غیر طاهر و یا در طهر مواقعه است. مذهب امامیه چنین طلاقی را باطل می داند.ذولی بر طبق مذهب حنفیه نهی برای تحریم است نه فساد. بنابراین چنین طلاقی صحیح است.[۱۷۹]

مبحث سوم: صیغه طلاق

در فقه امامی برای اجرای صیغه طلاق، کاربرد الفاظ خاص آن ضروری است. بنابراین صرف قصد و بدون لفظ، و یا کتابت و اشاره و یا به غیر عربی باقدرت بر اجرای آن به عربی، و نیز حلف و یمین و عهد و غیره منعقد نمی شود.

آنچه که بعنوان صیغۀ طلاق منصوصا یا از طریق اجماع بما رسیده و طلاق با آن واقع مى شود، عبارتست از: «انت طالق»؛ «هذه طالق»؛ «فلانه طالق»؛ «زوجتى طالق» و یا آنکه هر عبارت یا جمله و لفظى که تعیین کنندۀ زوجه بوده و قبل از کلمه «طالق» بیاید.[۱۸۰]

ماده۱۱۳۴ می گوید: «طلاق باید بصیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد».

از تاکید این ماده بر شنود صیغه طلاق توسط دو نفر عادل، مشخص می شود که صیغه طلاق با کتابت و مانند آن صحیح نیست.

ولی در فقه حنفی هر لفظ و یا عبارت و حتی کنایه ای که دلالت بر طلاق نماید، مجزی است و دلالت بر صحت طلاق می کند.[۱۸۱]

مبحث چهارم: انواع طلاق

در این مبحث به بررسی موارد اختلافی بین دو مذهب در موضوع انواع طلاق می پردازیم.

گفتار اول: طلاق یائسه

فقهای امامیه طلاق یائسه را جزء طلاق بائن می دانند و همانند غیر مدخول عده ندارد. ولی فقهای سائر مذاهب اسلامی طلاق یائسه را بائن نمی دانند و برای آن عدع قائل هستند.[۱۸۲]

گفتار دوم: طلاق خلع

در این بخش به بررسی مسائل اختلافی طلاق خلع پرداخته می شود.

ا: طرف کراهت؟

فقه امامیه قائل به لزوم کراهت از طرف زن برای صحت طلاق خلع است. بنابراین کراهت از طرف زوج در طلاق خلع تاثیری ندارد.

یکى از عناصر لازم در طلاق خلع آن است که زوجه نسبت به زوج کراهت داشته باشد و در غیر این صورت طلاق خلع صحیح نیست؛ و لزوما بایستى این کراهت تنها از ناحیه زوجه باشد، نه از طرفین و یا از ناحیۀ فقط زوج. کراهت لازم در طلاق خلع، گاهى ذاتى است مثل کراهتى که ناشى از خصوصیّات زوج است، از قبیل زشتى چهره و سوء خلق وى و امثال آن، و گاهى عارضى است مثل آنکه زوجه بخاطر ازدواج مجدّد از وى متنفّر است. با وجود هر یک از این دو نوع کراهت طلاق خلع مى تواند صورت گیرد. امّا چنانچه شوهر، زنش را آزار دهد یا او را ناسزا گوید و یا از انجام وظایف زناشوئى تخلّف نماید و زن بخاطر نجات از دست او مهر و یا مالى را بذل، و درخواست طلاق کند، گرفتن مال مزبور بر مرد حرام، و خلع باطل است و چنانچه با این شرائط طلاق اتّفاق افتد، رجعى خواهد بود.[۱۸۳]

ماده۱۱۴۶: «طلاق خلع آنستکه زن بواسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که بشوهر می دهد طلاق بگیرد اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد».

ولی فقه حنفی لزوم کراهت از طرف زوجه را در صحت طلاق خلع تاثیری ندارد.[۱۸۴]

  • milad milad

کتاب شناسی دستور زبان فارسی دوره معاصر- قسمت ۵۶

milad milad | دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۲ ب.ظ

گویش نایینی/ نایین/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری/ واژگان.

  1. ـ پورعلی، نورعلی. “اضافه و صفت در دیوان ناصرخسرو”. پایان نامه کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، دانشگاه مشهد،۱۳۵۹، ۸۸ ص.

اضافه/ صفت/ دیوان/ ناصرخسرو.

  1. پورکریم، محمدمهدی. “صفت و تحول تاریخی آن از نظر زبان شناسی در زبان فارسی از قدیمی ترین زمان تاکنون”. رساله دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸، ۱۸۷ ص.

زبان فارسی/ صفت/ زبان شناسی.

  1. پهلوان، علی محمد. “بررسی گویش مردم گناباد”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۳، ۲۸۱ ص، نقشه، کتابنامه.

گویش/ گناباد.

  1. پیرشفیعی، سرور. “فرایندهای واژه سازی در فارسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات وعلوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱، ۷۴ ص، جدول، نمودار، واژه نامه، کتابنامه.

اشتقاق/ دوگان سازی/ ساختمان واژه/ زبان فارسی/ فرایندهای واژه سازی/ ترکیب.

  1. ـ پیشداد، عباس. “بررسی و مقایسه گویش راوری با فارسی معیار”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۴، ۱۴۱ ص، جدول، واژه نامه، کتابنامه.

صرف (دستور زبان)/ زبان فارسی/ آواشناسی/ گویش راوری/ فارسی معیار.

  1. پیشرو، مینا. “فعل، ریشه، مصدر در زبان فارسی همراه با تفاوت های گفتاری و نوشتاری افعال بسیط و رایج”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، ۱۲۴ ص، جدول، واژه نامه، کتابنامه.

ساختمان فعل/ زبان فارسی/ فعل بسیط.

  1. تاکی، گیتی. “بررسی گویش شهرضا (قمشه)”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲، ۱۳۳ ص، نقشه، واژه نامه، کتابنامه.

گویش شهرضایی/ شهرضا/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری/ واژگان.

    1. تحریریان، محمدحسن. “تجزیه و تحلیل مقایسه ای حروف اضافه در زبان فارسی و انگلیسی برای اهداف تربیتی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان های خارجی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، ۱۳۵۰، ۲۶۹ ص.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

حروف اضافه/ زبان فارسی/ زبان انگلیسی/ مقایسه/ تجزیه و تحلیل.

  1. ترابی، ابوالحسن. “توصیف ساختمانی گروه فعلی در زبان بلوچی (لهجه مکورانی)”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۶۹، ۱۳۱ ص، جدول، کتابنامه.

زبان بلوچی/ گویش مکورانی/ ساختمان فعل.

  1. ترابی، ضیاءالدین. “کاربرد نشانه «را» در زبان فارسی بر اساس شاهنامه فردوسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ۱۸۷ ص، کتابنامه.

را/ بررسی تاریخی/ شاهنامه فردوسی/ بررسی آماری.

  1. ترابی، محمدعلی. “جنبه های اجتماعی دوزبانگی در آذربایجان”. رساله دکترای زبان شناسی همگانی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱، ۲۰۰ ص، جدول، واژه نامه، کتابنامه.

دوزبانگی/ جامعه شناسی زبان/ دوزبانگی فارسی ـ آذربایجانی.

  1. تفضلی، محمدصادق. “بررسی گویش ترکمنی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، سال ؟، ۷۵ ص، جدول.

ساختمان فعل/ گویش ترکمنی/ گلی داغ گوگلان (روستا).

  1. تقی بیگی، یاسمن. “بررسی ساخت واژی لهجه سبزواری به روایت کلیدر (جلدهای ۷ و ۸)”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ۲۹۳ ص، کتابنامه.

بررسی ساخت واژی/ لهجه سبزواری/ کلیدر/ دولت آبادی ـ محمود/ سبزوار.

  • milad milad

ای است از صفات یا شیوه های مشخصی از رفتار کردن، فکر کردن، احساس کردن، واکنش نشان دادن، و نظایر آنها. نظریه های اولیه صفات عملاً چیزی بیش از فهرستهایی از صفات نبود و شخصیت بر حسب شمارش این صفات مشخص می شد. اما نظریه های جدیدتر، فنون تحلیل عامل را در تلاش برای جدا کردن ابعاد زیر بنایی شخصیت به کار گرفته اند. احتمالاً با نفوذترین نظریه از این گروه نظریه ریموند کاتل  است که مبتنی بر مجموعه ای از صفات پایه  است که بنا به فرض مقادیر نسبی در هر فرد وجود دارد و عوامل اصلی ساختاری و زیربنایی شخصیت را تشکیل می دهند. طبق نظر کاتل (۱۹۵۰)، هدف نظریه شخصیت این است که ماتریس صفات فردی را تنظیم کند تا بتوان با بهره گرفتن از آن ماتریسها پیش بینی های رفتاری را انجام داد.(سیاسی،۱۳۵۴) توجه به این نکته ضروری است که رویکرد های سنخ شناختی و صفاتی مکمل یکدیگرند، و در واقع، می توان آنها را دو روی یک سکه دانست. نظریه های سنخ شناسی عمدتاً بر آنچه بین افراد مشترک است، تأکید دارند، اما نظریه های صفات بر آنچه افراد را از هم متمایز می کند، متمرکز است. البته معنای ضمنی ای که این دسته نظریه از اصطلاح شخصیت در نظر دارند با هم تفاوت زیادی دارد.(شعاری نژاد،۱۳۹۰)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۳-نظریه های روان پویایی  یا روانکاوانه  : مجموعه بزرگی از رویکردها  حول این محور گردمی آیند، از آن جمله اند: نظریه های کلاسیک فروید و یونگ، نظریه های روان شناسی اجتاعی آدلر ، فروم فروم  ، سالیوان  و هورنای . تمایز میان این نظریه ها زیاد است، اما همه آنها حاوی یک اندیشه اصلی مشترک هستند و آن اینکه برای همه آنها شخصیت با مفهوم یکپارچگی  مشخص می شود. در این رویکردها تأکیدهای قوی بر عوامل رشدی گذاشته می شود، با این فرض ضمنی که شخصیت بزرگسال، بر حسب چگونگی رشد عوامل یکپارچگی، در طول زمان تکامل پیدا می کند. به علاوه، مفاهیم انگیزشی دارای اهمیت قابل توجهی هستند، به طوری که هیچ مطلبی درباره شخصیت بدون ارزشیابی از نشانه های انگیزشی زیربنایی آن، مفید تلقی نمی شود. در این معنی، شخصیت بدون ارزشیابی از نشانه های انگیزشی زیربنایی آن، مفید تلقی نمی شود. در این معنی، شخصیت با منش  معادل گرفته می شود.(سادوک،۱۹۳۳)

۴-رفتارگرایی : تمرکز این مکتب بر بسط نظریه یادگیری به مطالعه شخصیت بوده است. اگرچه نظریه با نفوذی که به طور خالص رفتارگرایانه باشد درباره شخصیت وجود ندارد، جهت گیری رفتارگرایی، دیگر نظریه پردازان را به بررسی دقیق یک مسئله بنیادی برانگیخت. چه اندازه ای از ثبات رفتاری که بیشتر مردم از خود نشان می دهند، به سنخها، صفات یا پویاییهای شخصیت مربوط است و چه مقدار آن به هماهنگی  در محیط و به وابستگیهای تقویت  ربط دارد؟ البته این دیدگاه برای پاسخگویی به این پرسش به فراتر از شخص نظر دارد، یعنی پاسخ را در بیرون از فرد می جوید و در واقع، تا حدودی مفید بودن اصطلاح شخصیت را زیر سؤال می برد.(هیئت مؤلفان،۱۳۸۶)

۵- انسان گرایی : این جهت گیری در اصل به عنوان واکنشی در برابر آنچه سلطه روانکاوی و رفتارگرایی بر روان شناسی تصور می شد، قد علم کرد. افرادی نظیر مزلو ، راجرز ، می ، و فرانکل  تأکید خود را بر پدیدار شناسی  گذاشته اند که در آن تجربه های ذهنی برجسته شده، و بر کل گرایی  تمرکز دارد، کاهش گرایی رفتارگرایان رد می شود، و بر اهمیت سایق خود شکوفایی  تأکید می شود. اگر چه انسان گرایی از نظر ارزیابی عملی بسیاری از مفاهیم خود دچار مشکل است، با وجود این، یکی از رویکردهای مهم به مطالعه شخصیت بوده و طرفداران زیادی دارد.

۶-نظریه های یادگیری اجتماعی : بخش عمده نظریه پردازی در این دیدگاه، از مسئله متعادل سازی اثرات محیط با ویژگیهای طبیعی، بر می خیزد. اما، با مفهوم شخصیت، در اینجا به عنوان جنبه هایی از رفتار که در یک زمینه اجتماعی کسب می شوند، برخورد می شود. نظریه پرداز اصلی این دیدگاه آلبرت بندورا  (۱۹۷۷) است که موضع او مبتنی بر این فرض است که هر چند یادگیری حیاتی است، عواملی غیر از محرک ساده- تداعیهای پاسخ و وابستگیهای تقویت – لازم است تا ایجاد رفتارهای اجتماعی پیچیده (نظیر نقش) را که سازنده شخصیت فرد هستند، تبییین کند. به ویژه عوامل شناختی نظیر حافظه، فرایندهای نگهداری ، و فرایندهای خودگردانی  اهمیت زیادی دارند و بخش عمده تحقیقات در این دیدگاه بر الگوگیری  و یادگیری مشاهده ای  به عنوان سازوکارهایی که می توانند توصیف قابل قبولی از قواعد رفتار در زمینه های اجتماعی ارائه دهند، متمرکز بوده است.(پروین،۱۹۹۶)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۷-تعامل گرایی: این دیدگاه، دیدگاهی التقاطی است. تعامل گرایی به برخی واقعیتها در مکتبهای ذکر شده در بالا معترف است، و معتقد است شخصیت حاصل تعامل بین صفات خاص و پیش آمادگیها  و شیوه ای است که محیط بر نحوه ظهور این صفات و تمایلات رفتاری اثر می گذارد. به اعتقاد تعامل گرایان بسیار بعید است که بتوان گفت شخصیت به عنوان یک چیز متمایز و واضح وجود دارد، بلکه این اصطلاح نوعی اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگوهای پیچیده تعاملی است.  جالب توجه است که رویکردهای نظری فوق را می توان نماینده دو نقطه نظر درباره  اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگوهای پیچیده تعاملی است.  جالب توجه است که رویکردهای نظری فوق را می توان نماینده دو نقطه نظر درباره اصطلاح شخصیت دانست. برای دیدگاه ها ۱ تا ۳ شخصیت یک سازه نظری، یک جوهر درونی فرضی است که نقش علی در ایجاد رفتار دارد، و از یک دیدگاه نظری، دارای توان تبیینی قوی و قطعی است. برای دیدگاه های ۴ تا ۷، شخصیت عاملی درجه دو است که بر مبنای ثبات در رفتار استنباط می شود، و با این حساب مفهومی است که توان تبیینی نسبتاً ضعیفی دارد. .(پروین،۱۹۹۶)

۸-نظریه های الگوی فرهنگی : هانس و آیزنگ  (۱۹۷۲) معتقد است که مردم شناسان و جامعه شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که شخص در آنها پرورش می یابد. بنابراین، مشاهدات مالینوسکی  و مید  درباره جهانی نبودن عقده ادیپ و عدم ثبات دوران بلوغ نشان می دهد که فرهنگهای مختلف با نیازهای آدمی به شیوه های متفاوتی برخورد  می کنند و سازمان شخصیتی متفاوتی به وجود می آورند. اما روان شناسان ضمن اینکه می پذیرند شخصیت همواره در یک محیط اجتماعی خاصی شکل می گیرد، اما توجه آنها بیشتر معطوف به گوناگونی هنجارهای فرهنگی است.(سیاسی،۱۳۴۹)

۲-۲۳ تعاریف شخصیت

با وجود بحثهایی که در بالا در زمینه تعریف شخصیت مطرح شد، بسیاری از روانشناسان معتقدند که اگر قرار باشد مفهومی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، نخستین گام در این بررسی آن است که بتوان تعریفی از مفهوم مورد نظر ارائه نمود تا مرزهای مشخصی برای آن تعیین شود و مانع از تداخل آن با مفاهیم دیگر گردد. به همین جهت، صاحبظران همواره بر ارائه یک تعریف جامع و مانع تأکید دارند.

در زبان عامه، شخصیت به معانی دیگری به کار می رود، مثلاً، وقتی گفته می شود که کسی با شخصیت است، یعنی، اینکه او دارای ویژگیهایی است که می تواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد یا متانت و وقار ویژه ای دارد. همین طور در نقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهایی منفی است که البته باز هم دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد، اما در جهت منفی. همچنین کلمه شخصیت در عرف به عنوان چهره مشهور و صاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کار می رود، همچون شخصیت سیاسی، شخصیت علمی، شخصیت هنری و از این قبیل. اما در روانشناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از آنچه ذکر شد، تعریف می شود، مثلاً، روانشناسی همه کس دارای شخصیت است، و بنابراین، اصطلاحی به نام بی شخصیت در روانشناسی وجود ندارد. در اینجا برخی از تعریفهایی که از شخصیت شده است، عرضه می شوند:

شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته ی دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر، آن نقاب یا ماسکی که فرد برای سازش با محیط، که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است، به چهره خود نهاده است (ایزدی، ۱۳۵۱).

“شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی( شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است» (سیاسی، ۱۳۵۴)

“شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگیهای و گرایشهاست که مشابهت و تفاوتهای رفتار روان شناختی افراد ( افکار، احساسات، و اعمال) را که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوند. یا به آسانی درک نشوند، مشخص می کند” (مدی ، ۱۹۷۲).

شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین، شخصیت یک فرد مجموعه راههایی است که او نوعاً نسبت به دیگران واکنش یا با آنها تعامل میکند»(فرگوسن ، ۱۳۷۰).

شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علایق، استعدادها، تواناییها، گرایشها و صفات دیگر اوست. بدین ترتیب، می توان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است».(پروین،۱۹۹۶)

اگر وجوه مشترک تعریفهای فوق را مورد نظر قرار دهیم، می بینیم که اولاً، همه آنها به یک رشته از ویژگیها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند. ثانیاً در همه تعریفها به مسئله تمایز، افتراق، و مشخص کردن فرد از افراد دیگر به طور صریح یا به طور تلویحی اشاره شده است. بنابراین، می توانیم به تعریفی قابل قبول برسیم که به طور نسبی حاوی ویژگیهای مشترک تعریفهای ذکر شده باشد: شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند(کریمی، ۱۳۸۲).

۲-۲۴ عوامل بوجود آورنده شخصیت

عوامل ایجاد کننده شخصیت دو دسته اند: عوامل وراثتی که به وجود آورنده ویژگیهای جسمی هستند و عوامل محیطی که زمینه ساز رشد و توسعه جنبه های وراثتی و ایجاد کننده بسیاری از خصوصیات اکتسابی شخصیت می باشند. سنگ بنای اولیه شخصیت از هنگامی گذاشته می شود که یک اسپرماتوزوئید(سلول جنسی نر) با یک اووم ( سلول جنسی ماده) ترکیب می شود و سلول تخم را به وجود می آورد. هر سلول تخم حاوی ۲۳ کروموزوم  از مادر و ۲۳ کروموزوم از پدر است که این کروموزومها از طریق ژنهایی که روی آنها قرار دارند، ناقل صفات مختلف والدین به فرزندان هستند. از این ۲۳ جفت کروموزوم تنها جفت آخر تعیین کننده جنسیت است. این جفت آخر در مردان به صورت xy ودر زنان به صورت xx خوانده می شود بدین ترتیب، نخستین تمایز شخصیتی که جنسیت در مرد و زن است با ترکیب خاص کروموزومی مشخص می شود. ژنها که در واقع انتقال دهنده صفات هستند، بسیار با ثبات اند، و تنها جهش و تغییرات حاد محیطی قادرند در ژنها تغییر ایجاد کنند. (ابراهیمی،۱۳۸۷)

دستگاه عصبی انسان نیز که از طریق تکانه های عصبی، اداره کننده فعالیتهای انسان است، می تواند در تفاوت میان شخصیتها مؤثر باشد. پاولوف فیزیولوژیست مشهور روسی تفاوتهای شخصیتی را بر حسب فرایندهای برانگیختگی و بازداری توجیه کرده است. به عقیده او اگر برانگیختگی و بازداری هر دو متحرک و پرنوسان باشند، شخصیت حاصله، مزاج دموی خواهد بود. اگر هر دو فرایند متعادل و راکد باشند، شخصیت حاصله، مزاج بلغمی خواهد بود. اگر برانگیختگی و بازداری هر دو کند و راکد باشند، شخصیتی که نتیجه می شود، شخصیت حاصله صفراوی مزاج خواهد بود. اما در مورد صحت نظر پاولوف در مورد شخصیتهای انسانی جای بحث و تردید است. (ابراهیمی،۱۳۸۷)

نقش هورمونهای گوناگون نیز در تعیین و شکل دهی شخصیت بسیار حایز اهمیت است. غالب این هورمونها که ترشحات غدد درون ریز ( غددی که ترشح خود را مستقیماً وارد جریان خون می کنند) هستند، کنترل رشد جسمی و حتی خلق و خوی انسان را به عهده دارند. ترشحات غده هیپوفیز کنترل کننده کار سایر غدد است و ترشح غده لوذالمعده (پانکراس) نقش کنترل و تنظیم قند خون را در بدن به عهده دارد. اما ویژگیهای وراثتی برای تحقق یافتن و رشد خود به زمینه ای مناسب نیاز دارند و این محیط است که چنین زمینه ای را می تواند فراهم سازد. هر قدر فرد از نظر ویژگیهای وراثتی ممتاز و برجسته باشد، اگر در محیطی نامناسب قرار می گیرد، توانایی های ارثی او امکان کمتری برای شکوفا شدن پیدا خواهند کرد. کودکانی که در محیطهای دور از محیط انسانی پیدا شده اند، گواه روشنی بر این مدعا هستند. این کودکان از بسیاری جنبه های رشد شخصیت از کودکان عادی عقب مانده تر بوده اند و حتی آموزشها و امکانات فراهم شده بعدی برای آنان نتوانسته است عقب ماندگیهای آنها را به طور کامل جبران کند. آنچه در بررسیهای گوناگون مشخص شده است، این است که محیط و وراثت هر دو در ایجاد شخصیت به طور متقابل سهم دارند و نمی توان تمایز مشخصی از نظر میزان تأثیر آنها بر شخصیت انسان قائل شد(کریمی، ۱۳۸۲).

۲-۲۵ رشد شخصیت

تاریخچه زندگی یک فرد در واقع مدتها پیش از تولد او آغاز می شود، زیرا تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی پیش از تولد آغاز می شوند. معمولاً رشد شخصیت را پس از تولد طی چند دوره مورد مطالعه قرار می دهند که عبارت اند از: دوره شیر خوارگی ( از تولد تا ۲ سالگی)، دوره پیش دبستانی ( ۲ تا ۵ سالگی)، دوره کودکی میانه ( ۶ تا ۱۲ سالگی) و دوران بلوغ ( ۱۳ تا ۱۸ سالگی)، دوره بزرگسالی ( ۵۰ تا ۶۰ سالگی) و دوره کهنسالی ( از ۶۰ سالگی به بعد). دوره شیر خوارگی از جهات گوناگون بر رشد شخصیت در دوره بزرگسالی تأثیر می گذارد، چرا که بیشتر ویژگیهای شخصیتی دوره های بعدی رشد را می تواند در این دوره ردیابی کرد. همچنین نکته جالب در این دوره آن است که حتی از نظر شخصیت در دوره نوزادی نیز بین کودکان مختلف تفاوتهای قابل توجهی مشاهده می شود که حاکی از تأثیرات متفاوت عوامل ژنتیکی و محیطی هستند، مثلآً، وجود واکنش مانع محرک در بعضی نوزادان در نهایت منجر به اختلال شخصیتی در خود فرو روی می شود. نکته جالب دیگر، وجود ثبات در بعضی از الگوهای واکنشی است که آغاز آن از دوره نوزادی است، یعنی رفتار خاصی که در دوره نوزادی در کودک مشاهده می شود تا سنین بزرگسالی دوام پیدا می کند. تحقیقات فراوانی این نکته را تأیید کرده اند.

دلبستگی یکی از واکنشهایی است که در دوران نوزادی نسبت به مادر ایجاد می شود و حاکی از احساس امنیت خاطر در نوزاد بر اثر وجود و حضور مادر است. این الگوی رفتاری در حیوانات نیز مشاهده شده است و ظاهراً نقش مهمی در رشد شخصیت دارد. رفتارهای گوناگون دیگری نظیر رفتار اکتشافی، اضطراب، سخنگویی، و اجتماعی شدن و نظایر آنها را می توان در دوران نوزادی ریشه یابی کرد. عوامل محیطی گوناگونی در این دوره در رشد شخصیت تأثیر می گذارند که مهمترین آنها الگوهای فرزند پروری و اجتماعی کردن کودک است. در دوره پیش دبستانی بسیاری از الگوهای رفتاری آغاز شده، در دوره شیرخوارگی به تکامل خود ادامه داده و شکل گیری شخصیت را در مرحله ای بالاتر امکان پذیر می سازند. رشد زبان در کودک سبب توانایی او به بازنمایی اشیاء و رویدادهای بیرونی به صورت نمادها و سمبولها می شود که حاصل آن شکل گیری تصور از خود در کودک است. عوامل متعددی در رشد شخصیت و ایجاد تفاوت میان شخصیت کودکان مختلف نقش دارند که از آن میان می توان به ساختار خانواده، ترتیب تولد، تفاوتها ی جنسی، حضور یا عدم حضور والدین در خانواده، اثرات گروه همسالان و مانند آن اشاره کرد. (اتکینسون،ترجمه براهنی،۱۹۸۲)

دوره کودکی میانه از این لحاظ در رشد شخصیت اهمیت دارد که کودک در محیط مدرسه با کودکان داراری شخصیتهای گوناگون در تماس و مراوده قرار می گیرد. روانکاوان این دوره را دوره نهفتگی از نظر رشد جنسی می دانند و معتقدند که شخصیت کودک پس از حل عقده ادیپ در این دوره در یک حالت فلات به سر می-برد. مدرسه در دوره کودکی میانه یا دبستانی نقش مهمی در اجتماعی کردن کودک ایفا می کند. در اینجاست که هماهنگ و همسو بودن خانواده و مدرسه می تواند تأثیری مثبت بر شخصیت کودک داشته باشد، همان طور که اختلاف و هماهنگی بین این دو نهاد در ایجاد اختلال در رشد شخصیت می تواند اهمیت پیدا کند. از وجوه مهم تفاوت در شخصیت کودکان در این دوره تفاوت انگیزه پیشرفت است که به عنوان نیروی محرکه افراد به سوی زندگی آینده آنها عمل می کند. از دید بعضی محققان میزان و شدت انگیزه پیشرفت در جامعه ها عمدتاً تابع شیوه های فرزند پروری در فرهنگهای مختلف است. همچنین میان انگیزه پیشرفت درونی و انگیزه پیشرفت بیرونی باید تمایز قایل شویم. انگیزه پیشرفت درونی برای خود فرد ارضا کننده است، اما ممکن است از نظر اجتماعی قابل قبول نباشد. انگیزه پیشرفت بیرونی هدفش جلب توجه دیگران است، اما ممکن است برای خود فرد ارضا کننده نباشد(شولتز،ترجمه محمدی،۱۳۸۹).

دوره بلوغ با رشد سریع و تغییرات بارز جسمی مشخص می شود. ظهور علایم جنسی ثانوی نظیر روییدن مو در صورت وتغییر صدا در پسران و رشد سینه ها و عادت ماهانه در دختران مختص این دوره است. در عین حال، این تغییرات جسمی با تغییرات روانی مختلفی همراه است و به همین جهت، دوره بلوغ یکی از دوره های جالب و حتی اسرار آمیز رشد شخصیت شناخته می شود. پذیرش نقش مربوط به جنس، تخیل درباره آینده و کوشش برای پیشرفت از جمله این ویژگیهاست. در عین حال، ایجاد حس خودمختاری و طغیان هنجارهای تحمیلی از سوی خانواده و اطرافیان، گرایش به گروه همسالان و وابستگی به گروه، دوستیهای پایدار، فدارکاری و وفاداری نسبت به عهد و پیمان نیز از وجوه مشخصه شخصیت جوان در دوران بلوغ است.

دوره بزرگسالی را می توان دوره تکامل فکری و سازندگی دانست، زیرا این دوره ای است که فرد به خودشکوفایی تمایل پیدا می کند و معمولاً آثار سازنده این دوره به شکل فعالیتهای علمی، سیاسی، هنری و پرورش فرزندان نسل بعد ظاهر می شود. (شولتز،ترجمه محمدی،۱۳۸۹).

دوره کهنسالی اگر چه ظاهراً دوران رکود زندگی شخص به نظر می آید، اما بسیاری از افراد تا این مراحل دوران زندگی خود همچنان دارای هدفها و برنامه هایی برای زندگی هستند و در رسیدن به این هدفها تلاش می کنند و سعی دارند به یکپارچگی خود برسند، این تلاشها آنان را برای کمتر هراسیدن از مرگ آماده می کند(کریمی، ۱۳۸۲).

۲-۲۶ ویژگی شخصیتی نوع (( الف )) یا ((ب)) و استرس

امروزه مهمترین ویژگی شخصیتی که درباره آن در ادبیات استرس گفتگو می شود، شخصیت نوع ((الف)) است. این نوع از شخصیت اولین بار توسط ((می­یر فریدمن )) و ((ری روزنمن)) که تحقیقاتی را درباره اثر فشارهای عصبی و روانی روی بیماریهای قلبی انجام می­دادند مشخص گردید. آنان شخصیت تیپ ((الف )) را به عنوان (( افراد پیچیده احساساتی تعریف می­ کنند که در کسانی میتوان مشاهده نمود که همواره در یک حالت تهاجمی و کشمکش هستند تا هرچه بیشتر و بیشتر در زمان کمتر و کمتر بدست آورند و در صورت لزوم برای رسیدن به هدف با افراد و عوامل دیگری به مقابله بر می خیزند)).

شخصیت­های نوع ((الف)) تهاجمی و فعال هستند. آنها آمادگی مخالفت با دیگران جهت بدست آوردن آنچه که میخواهند دارند. هنگامی که در موقعیتی قرار میگیرند که تعدادی موانع وجود داشته باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که در آن درگیر شوند تا آنکه از آن دوری نمایند .

آنها بسیار جاه­طلب و بلندهمت بوده و به سختی تلاش مینمایند، استانداردهای بسیار بالایی را برگزینند و اغلب بیش از حد انتظار کار و فعالیت مینمایند. آنها غالباً رقابتی بوده و همیشه در حال مبارزه هستند. در مقابل، شخصیت­های نوع ((ب)) احساس فشار کمتری مینمایند. آنها در فاصله معینی فعالیت میکنند و بدون احساس گناه، استراحت مینمایند. این افراد بر اساس دستورالعمل کار میکنند و استانداردهای پایینی را برای خود بر میگزینند و به آرامی فعالیت میکنند.

افراد نوع ((ب)) اجازه می دهند که کارها روال عادی خود را طی نماید تا اینکه بخواهند وارد مبارزه جدی شوند. فریدمن و رزنمن به این نتیجه رسیدند که افراد با شخصیت نوع ((الف)) احتمال بیشتری دارد که استرس شدید را تجربه کنند و به بیماریهای قلبی دچارگردند (فریدمن وروزنمن،۱۹۷۴)

خصوصیات غالب افرادی که دارای شخصیت نوع ((الف)) هستند به این شرح است :

۱- بیش از حد کار میکنند و حتی روزهای تعطیل و استراحت را نیز صرف کار مینمایند.

۲- تحت فشار موعدها و مهلت­های انجام یافت کار قرار میگیرند و برای به موقع انجام شدن امور نگرانی پیدا میکنند.

۳- اغلب با خود و دیگران در رقابت هستند و استانداردها وهدفهای بالا برگزیده و میکوشند هر طور شده به آنها دست یابند.

۴- آرام و سکون ندارند و دائم بی­قرارند.

۵- اغلب مضطربند و قادر به ایجاد آرامش برای خویشتن نیستند.

۶- غالباً چند هدف را توأماً انتخاب میکنند و میکوشند همه آنها را با هم تحقق بخشند.

۷- اوقات فراغت را اتلاف وقت میدانند و به غیر از کار، سرگرمی دیگری ندارند.

۸- همواره وقت کم دارند و در سخن گفتن، غذا خوردن، راه رفتن و…. شتابزده و عجولند.

۹- موفقیت را به طور کمی میسنجند و ذهنی مملو از آمار و ارقام دارند

۱۰- ناشکیبا بوده و غالباً پرخاشجو و خشن به نظر می رسند ( الوانی ، ۱۳۶۸ ، ص ۴۹).

خصوصیت افراد دارای شخصیت نوع ((ب))

۱- صبور و شکیبا و بردبار هستند .

۲- خوشرو و آرام میباشند .

۳- در برخوردها و مراوداتشان ملایم هستند .

۴- برای تفریح کار میکنند نه برای برنده شدن . در کارکردن متعادل هستند . در این مورد افراط نمیکنند ۵- نسبت به موعدهای کاری خیلی حساسیت نشان نمیدهند .

۶- اهل رقابت نیستند .

۷- بدون احساس گناه استراحت میکنند و از اوقات فراغت نهایت لذت را میبرند .

۸- اهل لاف و گزاف نیستند .

۹- یک کار را سر فرصت انجام میدهند و بعد از فراغت از آن به کار بعدی می پردازند.

یافته های روشنی که از تحقیقات پزشکی روی شخصیت های نوع ((الف)) بدست آمده است نشان میدهد که آنها بیشتر دچار بیماریهای مزمن قلبی میشوند. در یک مطالعه از ۳۰۰۰ نفر مرد، ۷۷ درصد آنهایی که حملات قلبی داشته اند از نوع شخصیت ((الف )) بوده اند. یافته ها نشان می­ دهند که در سنین بین ۳۹ تا ۴۹ سال، افراد نوع ((الف)) ۵/۶برابر نوع ((ب)) حوادث بیماریهای قلبی را تجربه می­ کنند. خلاصه اینکه، افراد نوع (( الف)) خودشان را بیشتر در معرض موقعیت­های فشارزا قرار میدهند و به خودشان فشار وارد میآورند که در آن موقعیت­ها به سختی کار کنند. به همین خاطر، بیشتر پیامدهای چنین تنیدگی بالایی را تجربه خواهند نمود(فریدمن وروزنمن،۱۹۷۴)

تا این اواخر محققین باور داشتند که افراد دارای رفتار نوع ((الف)) احتمال بیشتری دارد تا به استرس در شغل و غیر شغل دچار شوند مخصوصاً باورهای زیادی وجود داشت که رفتار نوع ((الف)) میتواند با شدت بیشتری برای بیماریهای قلبی مضر باشد. یک تجزیه و تحلیل خلاصه از شواهد، نتایج جدیدی را بدست میدهد. با در نظر گرفتن اجزای مختلف رفتار نوع ((الف)) این نتیجه بدست آمد که تنها خصومت و عصبانیت از رفتار نوع ((الف)) واقعاً با بیماریهای قلبی در ارتباط است. عصبانیت مزمن، بدگمانی و سوء ظن میتواند بسیار خطرناک باشد ( الوانی ، ۱۳۶۸ ، ص ۴۹).

اگرشخصی خیلی پرانرژی،رقابت جو،جاه طلب،بی حوصله وستیزه جوباشد،احتمالا آثاراسترس شدت پیداخواهدکرد.اشخاصی که تیپ شخصیتی Aدارند،به طوردایم عصبانی می شوند،تندتند حرف می زنند،احساس فوریت می کنندواغلب به مسئولیتهای خود می اندیشند.نقطه مقابل شخصیت تیپA،شخصیت تیپBاست. کسانی که شخصیت تیپ Bدارند،آرام،راحت وبدون تنش هستند.(ماتیوز،۱۹۸۴:ویلیامز،۱۹۸۴)

۲-۲۷ پژوهشهای انجام شده درداخل وخارج

پژوهشی با هدف شناخت و تبیین دیدگاه و تجربیات بیماران مبتلا به ام-اس ساکن در شهرستان اهواز در زمینه اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن، به عنوان بخش مهمی از حیطه های عملکردی  زندگی افراد  انجام شده است.این پژوهش به شیوه پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. روش اجرای پژوهش به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق بود. اشباع داده ها با ۱۱ شرکت کننده به دست آمد.یافته ها با بهره گرفتن از روش کولیزی تجزیه و تحلیل شد. مطالعه مکرر جملات بیان شده توسط شرکت کنندگان در مصاحبه ها، منجر به ظهور ۹ زیرمضمون و ۴ مضمون اصلی در ۱ زمینه کلی دیدگاه و تجربیات بیماران مبتلا به ام-اس ساکن در شهرستان اهواز در زمینه اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن گردید.در این مطالعه شرکت کنندگان به تاثیر اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن روی عملکردهای افراد اشاره کردند که در قالب زیر مضمون های تاثیر روی عملکرد جسمانی و تاثیر روی عملکرد روانی تقسیم بندی شد که خود منجر به ظهور مضمون اصلی اهمیت و هدف اوقات فراغت شد. به عبارت دیگر اهمیت و هدف، نحوه گذران، موانع و پیشنهادات از جمله مسائل مطرح شده در دیدگاه و تجربیات بیماران ام اس ساکن در شهرستان اهواز در زمینه اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن می باشد.( قنبری، قاسم زاده،۱۳۹۰)

در تحقیق احدی ۱۳۷۱ در زمینه اختلالات روان تنی اظهار میدارد:

در یک بررسی روی (۲۰۰۰دانشجو نشان داد که ۶۴% آنان دارای ناراحتی های گوارشی و۴۲%دچار تشویش واسترس و تپش قلب بوده اند .احدی اظهار میکند هنگامی که این افرادنتوانند پاسخ مناسبی به فشار های روانی بدهند به پاسخ پولی و معمولا بدنی می پردازندودر نتیجه دچا عارضه بدنی می شوند.در این پزوهش مشخص می شود که اختلالات روان تنی در زنان متاهل بیش از افراد مجرد دیده می شود(ظریفیان، ۱۳۷۳)

دریک پژوهش که به دنبال بررسی رابطه شوخ طبعی ورویدادهای منفی زندگی باافسردگی دردانشجویان تبریزبودکه دراین پژوهش۲۰۰نفر(۱۰۰دخترو۱۰۰پسر)به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها ازمقیاس شوخ طبعی خشوعی،فهرست رویدادهای زندگی وآزمون افسردگی بک استفاده شد.داده ها بااستفاده ازضریب همبستگی وتحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.نتایج پژوهش نشان دادکه افسردگی باشوخ طبعی رابطه منفی ومعنی داردوبارویدادهای استرس زای زندگی رابطه مثبت ومعنی داروجودداشت/ازسویی نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه متغیرهای شوخ طبعی و رویداد- های استرس زای زندگی توان پیش بینی معنی دارافسردگی رادارند.(بهادری خسروشاهی، خانجانی ،خرداد ۱۳۹۰ )

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

پژوهشی رابطه تیپ شخصیتی ورضایت شغلی باسلامت روانی درکماندوها رابررسی کرد.این پژوهش یک پژوهش توصیفی-مقطعی بانمونه ای ۱۰۰نفری ازبین جامعه کماندوهای پرندک که براساس روش نمونه گیری به صورت تصادفی منظم انتخاب شدند،بااستفاده ازپرسشنامه سلامت روانی،تیپ شخصیتی اسپنسرورضایت شغلی دانت موردبررسی قرارگرفتند.داده های به دست آمده باروش آماری همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون موردتحلیل قرارگرفتند. نتایج نشان دادهمبستگی معنی داری بین تیپ شخصیتی وسلامت روانی(۱%p<) وهمچنین بین رضایت شغلی وسلامت روانی درسطح(۱%p<)وجودداشت.تیپ شخصیتی ب ورضایت شغلی سهم بیشتری درپیش بینی سلامت روانی داشتند.( اسلامی، رسولی ،۱۳۹۱)

گروهی از پزشکان ایتالیایی در تحقیق روی درمانهای جدید ام.اس به نتایجی رسیدند. این نظریه توسط دکتر پائولو زامبونی، جراح عروق و استاد سابق دانشگاه در Ferrara ارائه شده است. زامبونی در انجام پژوهش خود دربیماران ام.اس متوجه شد که تقریبا تمام آنها یک نوع پیچیدگی و انسداد در رگ گردن بالایی خود و قفسه سبنه اشان دارند که باعث اختلال جریان خون در مغز می گردد. او براین باور است که همین عامل موجب بیماری ام اس می گرددد.; زا مبونی دستیابی به این موفقیت را فرصت جدیدی برای تحقیقات بیشتر دراین زمینه می داند.او با بهره گرفتن از سونوگرافی ، دریافت که تقریبا تمام بیماران ام.اس انسداد در رگ بالای گردن خود و قفسه سینه دارند در حالی که افراد سالم اینطور نبودند. زامبونی اشاره می کند که این وضعیت ، موجب نارسایی وریدی مزمن مغزی- نخاعی می گزدد و معتقد است که در افراد با این شرایط ، خون نمی تواند به درستی از مغز تخلیه شود و این جریان واژگونه می گردد (موجب برگشت دوباره به مغز)که موجب ذخیره شدن آهن و تبدیل آن به ماده ای سمی در ماده ی خاکستری مغز می گردد و همین آهن اضافی موجب از بین رفتن میلین مغز و ایجاد اختلال در واکنش های دفاعی بدن و نهایتا ام.اس می گردد. ( زامبونی ، ۲۰۰۹)

پژوهشگران انگلیسی در یک بررسی نشان دادند، استرس در محل کار عامل عمده ای در ابتلا به بیماری قلبی و دیابت است. اگرچه رابطه استرس با بیماری به اثبات رسیده بود اما تحقیق “مجله پزشکی انگلیس” برای نخستین بار روند بیولوژیکی استرس را در بروز این بیماریها نشان داد. این تحقیق بر روی

پژوهشی به بررسی تعیین راهبردهای مقابله ای برای رویارویی بارویدادهای استرس زای زندگی درجانبازان دارای اختلال استرس پس ازسانحه ی (PTSD)وجانبازان فاقداختلال استرس پس ازسانحه ی (PTSD) درشهرستان کرمانشاه پرداخت.برای این منظور،ازبین جانبازانی که درسال ۱۳۸۹درشهرستان کرمانشاه زندگی می کردندتعداد۶۰نفربه روش تصادفی ساده انتخاب شدند.تحلیل داده هابااستفاده ازتحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا)ضریب همبستگی پیرسون وآزمونTنشان دادکه بین روش مقابله ای مسئله مدارجانبازان دارای اختلال استرس پس ازضربه وجانبازان فاقداختلال ،استرس پس ازضربه،تفاوت معنی داروجودندارد،اماروش مقابله ای هیجان مدارجانبازان دارای اختلال استرس پس ازضربه وجانبازان فاقداختلال،استرس پس ازضربه تفاوت معنی داروجوددارد.همچنین بین خطرناک ارزیابی کردن رویدادهای استرس زای زندگی وروش مقابله ای هیجان مدار،رابطه ی مثبت معنی دارمشاهده شد،امابی خطرارزیابی کردن رویدادهای استرس زای زندگی واستفاده ازروش مقابله ای مسئله مدار،رابطه مثبت معنی داری مشاهده نشد.(حکمی،ضیاضیابری،عسگری،۱۳۹۰)

در یک پژوهش به منظور مطالعه میزان استرس در تیپ شخصیتی ‎A و ‎B، ۲۰ نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت معلم تهران (۱۰ نفر تیپ شخصیتی ‎A و ۱۰ نفر تیپ شخصیتی ‎B) را با کمک مقیاس تیپ ‎شناسی شخصیت ‎A و ‎B اسپنسر رانوس و نیز براساس آزمون اضطراب‎سنج کتل مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‎های این پژوهش نشان می‎دهد که در کل آزمودنیهای تیپ شخصیتی ‎A استرس بالاتری را از افراد تیپ شخصیتی ‎B تجربه می‎کنند (با اختلاف میانگین = ۸/۲)همچنین برحسب نتایج آزمون تحلیل آماری ‎t استودنت در درجه آزادی ۱۸ = d.f و در سطح ‎۰۵/۰ =   در جهت بررسی فرضیه ۲ سویه تحقیق «که بین میزان استرس تیپ شخصیتی ‎A و ‎B تفاوت معنی‎داری وجود دارد»، یافته‎ها بیانگر تفاوت معنی‎داری بین میزان استرس در ۲ تیپ شخصیتی ‎A و ‎B می‎باشند که این یافته‎ها در این پژوهش با یافته‎ها و نتایج تحقیقات مشابه (نظیر تحقیقات فریدمن و روزنمن  (۱۹۷۴) یا تحقیقات پرایس (۱۹۸۳)) هماهنگی قابل ملاحظه‎ای را نشان می‎دهند.(زیارتی،۱۳۷۹)

مطالعه ای با هدف بررسی ارتباط استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، روش های مقابله با استرس و عملکرد تحصیلی دانشجویان مامایی انجام گرفت.این مطالعه توصیفی- مقطعی روی ۱۵۵ دانشجوی مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در دو سال متوالی ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ انجام شد. ابزار پژوهش، براساس پرسش نامه استرس آموزش بالینی اخوان اکبری، خودکارآمدی عمومی شرر، حمایت اجتماعی ساراسون، مقابله با استرس اندلر و پارکر و استرس رویدادهای زندگی هولمز و راهه تهیه شد. نمره آزمون جامع و تفاوت میان معدل دیپلم و لیسانس، معیار عملکرد بالینی و تحصیلی بود. داده ها توسط نرم افزار ۲۰ SPSS و با بهره گرفتن از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون T مستقل تحلیل شدند.میانگین نمره استرس آموزش بالینی دانشجویان در حد متوسط بود. استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، مقابله با استرس و زیرگروه های مقابله اجتنابی و هیجانی همبستگی مثبت و معنی دار داشت. همبستگی بین حیطه تجارب بالینی با عملکرد تحصیلی و عملکرد بالینی مثبت و معنی دار بود.(دانشکده پزشکی،۱۳۹۱)

پژوهشی به بررسی رابطه تیپ های شخصیتی و استرس شغلی با سلامت روان در کارکنان پرداخته است.. در این پژوهش که از نوع توصیفی است، از آزمونهای تیپ شخصیتی (راتوس) استرس شغلی (اسیپو)وسلامت روان (GHQ) برروی ۸۰ نفر از کارکنان تولیدی رضا نخ که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند اجرا گردید و داده ها نیز به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه تحلیل شده اند. نتایج نشان داد که بین تیپ های شخصیتی (A-B) و استرس شغلی با سلامت روان ارتباط معنا داری وجود دارد.(P=0/00) و بین کل شخصیت و سلامت روان رابطه ی معناداری وجود دارد.(P=0/00) و همچنین محیط فیزیکی و دوگانگی نقش سلامت روان را پیش بینی می کنند که به ترتیب سطح معناداری آنها( ۰۱۲/۰ و ۰۰۴/۰) می باشد.(عقیلی نژادوهمکاران،۱۳۸۶)

دریک مطالعه که به بررسی رابطه بین استرس وتیپ شخصیتی دزابتلا به بیماری عروق کرونرقلب پرداخته است..دراین مطالعه که برروی ۲۰۰نفرازبیماران بیمارستان قلب امام علی(ع)شهرکرمانشاه اجراشده ازروش توصیفی همبستگی وازروش نمونه گیری دردسترس وپرسشنامه تعیین الگوی شخصیتی راتوس ومیزان استرس داس-۴۲استفاده شده است.داده هابه وسیله نرم افزار SPSS- 18 وبااستفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون،تحلیل واریانس یک طرفه،آزمون تی مستقل وآزمون یومن ویتنی پیش بینی وموردتجزیه وتحلیل قرارگرفته است.یافته هانشان می دهددرسطح معنی داری۱ ۰۰/۰بین متغیراسترس وتیپ شخصیتی رابطه معناداری برقراراست.رابطه بین سن واسترس نیز درسطح معنی داری۱۱ ۰/۰تاییدشده است،سطح معنی داری متغیرجنس براسترس(۵%)ارتباط معناداری برقرارنکرده است وسطح معنی داری متغیرجنس برتیپ شخصیتی ۷۵۳%این رابطه نیزتاییدنمی گردد.(دکتر طهماسبیان وهمکاران،۱۳۹۰)

علی اکبرثمری واحمدی لعلی فاز«رابطه ی بین روابط متقابل وگی های شخصیتی واسترس شغلی درمحیط کار»راموردمطالعه قراردادند:

دراین پژوهش به منظوربررسی ویژگی های شخصیت واسترس شغلی ازپرسشنامه کتل ،پرسشنامه نیپ شخصیت (A-B)راتوس،پرسشنامه ی عزت نفس کوپراسمیت (فرم تجدیدنظرشده برای بزرگسالان)ومقیاس استرس شغلی کودرون استفاده شد.

نمونه آماری ۷۰ نفرازکارکنان شرکت برق خراسان بااستفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان دادکه ازبین متغیریهای موردمطالعه،اضطراب کل درسطح معنی داری(۰/۰۰۰)وتیپ (A-B)درسطح معنی دار۳۲%بیشترین سهم رادرپیش بینی استرس شغلی داشته اند.ضمن اینکه متغییر اضطراب آشکاردارای بیشترین سهم درپیش بینی عزت نفس پایین کارکنان شرکت مذبور بوده است.

فصل سوم

روش پژوهش

در این فصل به معرفی روش پژوهش، جامعه ونمونه آماری ، ابزارهای اندازه گیری ، روش جمع آوری اطلاعات ، روش تحلیل داده ها و چگونگی انجام تحقیق به تفصیل پرداخته خواهد شد.

۳-۱ روش پژوهش

روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار می گیردازنظراجراکاربردی وازنظرروش،توصیفی همبستگی است. روش همبستگی برای دوهدف عمده به کارمی رود.۱-کشف همبستگی بین متغیرها،۲-پیش بینی یک متغیرازروی یک یاچندمتغیردیگر.هدف تحقیق همبستگی عبارت است ازدرک الگوهای پیچیده رفتاری ازطریق مطالعه همبستگی بین این الگوهاومتغیرهایی که فرض می شودبین آنهارابطه وجوددارد.این روش مخصوصادرشرایطی مفیداست که هدف آن کشف رابطه بین متغیرهایی باشدکه درمورد آن هاتحقیقاتی انجام نشده است.(لاهدرن،۱۹۶۸ )دراین روش،متغیرهاممکن است هم زمان، یادرزمان های متفاوت مورداندازه گیری قرارگیرند.مزیت عمده آن این است که به محقق اجازه می دهدمتغیرهای زیادی رااندازه گیری کندوهمزمان همبستگی درونی آنهارامحاسبه نمایند.امتیازدیگرروش همبستگی دراین است که می توانددرباره درجه همبستگی بین متغیرهای موردمطالعه،اطلاعات لازم رافراهم سازد.بهترین مورداستفاده ضریب همبستگی عبارت است ازتعیین میزان همبستگی بین دو یاچندمتغیروهمچنین کشف عوامل علی که پس ازشناسایی دریک طرح آزمایشی موردآزمون قرارگیرند. (دلاور،۱۳۹۲ )

۳-۲ متغیرها

متغیرپیش بین: بیماری ام اس

متغیرملاک: استرس

۳-۳ جامعه آماری

جامعه آماری کلیه مراجعه کننده هابه بیمارستان امام رضا دارای پرونده مربوط به بیماری ام اس که بیماری آنهاتوسط پزشک متخصص تاییدشده است.

۳-۴ روش نمونه گیری

نمونه ی این تحقیق مشتمل بر۵۰نفر(۲۴زن و۲۶مرددارای بیماری ام اس)ازجامعه مذکور می باشد که برای انتخاب آنهاباتوجه به محدودیت های جامعه آماری، ازنمونه دردسترس استفاده شد.

۳-۵ حجم نمونه

باتوجه به محدودیت زمانی و موقعیت بیماران تعداد۵۰نفرکه شامل۲۴زن و۲۶مردبامیانگین سنی۷/۳۹وانحراف استاندارد۷/۶مودربررسی فرارگرفت.برای بیماران درموردموضوع پژوهش وهدف های آن توضیحاتی داده شدوهمچنین اطمینان داده شدکه نتایج حاصل ازاین پژوهش محرمانه است ودرپرونده آن هاثبت نخواهدشد.سپس به اختصاردرموردشیوه تکمیل کردن فرم توضیحاتی به افرادداده شد.بعدازجلب رضایت وهمکاری،این بیماران پرسشنامه های پژوهش راتکمیل کرده وتوسط دستگاه ارزیابی پاسخ پرسشنامه هاموردارزیابی قرارگرفتند.

۳-۶ ابزار اندازه گیری

۳-۶-۱ پرسشنامه تیپ شخصیتیAوB اسپنسر: پرسش نامه تیپ ها ی شخصیتی (A-B) راتوس اسپنسر دارای ۲۵ سوال است که فرد به صورت بله- خیر جواب می دهد اعتبار این آزمون نیز بر اساس بررسی های انجام گرفته توسط گنجی بالاتر از ۸۰% بوده است. به نقل از مرادی(۱۳۹۰) لعلی فاز و ثمری پایایی این ابزار را با استفاده ازروش بازآزمایی بالاتر از ۷۰% و روایی آن را ۸۰% گزارش نموده است .

۳-۶-۲ مقیاس۲۱سؤالی افسردگی-اضطراب-استرس(DASS-21): مقیاس۲۱ سؤالی افسردگی-اضطراب-استرس(لاویباندولاویباند،۱۹۹۵)یک آزمون۲۱سؤالی است که علایم افسردگی،اضطراب واسترس رادرمقیاس چهاردرجه ای ازنمره ۰تا۳می سنجد.این آزمون ازسه زیرمقیاس افسردگی ،اضطراب واسترس تشکیل شده است.نمره فرددرهرمقیاس برحسب هفت گویه مختص آن مقیاس سنجیده می شود.این مقیاس یکی از ابزارهای معتبر برای سنجش نشانه های عواطف منفی محسوب می شودوپایایی وروایی آن درپژوهش های متعدد تاییدشده است (آنتونی،بیلینگ، کاکس،انس وسوینسون ،۱۹۹۸: بشارت، ۱۳۸۴: دازا،ناوی،استنلی وآوریل،۲۰۰۲:لاویباند، ۱۹۹۸:لاویباندولاویباند، ۱۹۹۵: نورتون، ۲۰۰۷). بشارت(۱۳۸۴)درنمونه هایی ازحمعیت عمومی(۲۷۸ n=) وبالینی (۱۹۴n=)،ضرایب آلفای کرونباخ این پرسشنامه رابه ترتیب برای افسردگی۸۷% و۸۹%، برای اضطراب۸۵%و۹۱%،برای استرس۸۹%و۸۷%وبرای کل مقیاس۹۱% و۹۳%گزارش کرده است.این ضرایب،همسانی درونی این پرسشنامه را درحدخوب تایید می کنند.این نتایج روایی همزمان،همگراوتشخیصی پرسشنامهDASS-21راتاییدمی کنند.

۳-۷ روش اجرای پژوهش

پس ازاینکه هرشرکت کننده درجریان هدف پژوهش قرار گرفت درشروع زمان کاری،بسته پرسشنامه دراختیارآزمودنی هاقرار گرفت وازآنهاخواسته شدکه به تکمیل آن اقدام نمایند.

۳-۸ روش آماری

در این پژوهش جهت توصیف متغیرها ازشاخص های آمارتوصیفی (فراوانی– درصد فراوانی- میانگین و انحراف معیار)وبرای تحلیل داده ها از آماراستنباطی (ضریب همبستگی رگرسیون چند متغیره)وبرای تحلیل داده ها از نرم افزار۲۱ SPSS- استفاده شده است.

فصل چهارم

یافته های پژوهش

در این فصل یافته­ ها به صورت جدول ارائه گردیده است.تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزار ۲۱ SPSS-انجام گرفت . برای توزیع نرمال بودن داده­ ها از آزمون کلموگرف- اسمیرنوف (Kolmogorov-smirnov) استفاده شد.در آزمون های انجام شده سطح ۰۵/۰>P معنی دار در نظر گرفته شد. در این فصل ابتدا یافته های توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. پس از آن برای بررسی فرضیه ­های پژوهش، از شاخص آماری تحلیل واریانس و در صورتی که فرض همگنی واریانس­ها برقرار نبود از آزمون t مستقل استفاده شد.

جدول۴-۱ آزمون کلموگرف- اسمیرنوف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تعداد مطلق منفی مثبت sig
سن ۵۰ ۰۳/۰ ۰۳/۰ ۰۳/۰- ۳/۰
جنس ۵۰ ۰۰۷/۰ ۰۰۷/۰ ۰۰۱/۰ ۱/۰
تحصیلات ۵۰ ۱۴/۰ ۱۴/۰ ۱۰/۰- ۰۰۱/۰
           

۴-۱ یافته های توصیفی پژوهش

پژوهش شامل ۵۰نفر بود که متشکل از ۲۴زن و ۲۶ مرد بودند.

در جدول ۴-۱ تا ۴-۷ ویژگی­های دموگرافیکی گروه ها ارائه شده است.

جدول۴-۲ میانگین و انحراف استاندارد آزمودنی ها بر حسب سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تعداد کمینه بیشینه میانگین انحراف استاندارد
ام اس ۵۰ ۲۴ ۴۸ ۷/۳۹ ۷/۶

همان طور که در جدول ۴-۲ آمده است از ۵۰ نفر از آزمودنی شرکت کننده در پژوهش. دامنه سنی آزمودنی­های ام اس از ۲۴ سال تا ۴۸ سال بود و میانگین سنی آنها ۷/۳۹ سال بود. در جدول ۴-۲ کمینه، بیشینه، آزمودنی ها آمده است.

جدول ۴-۳ توزیع فراوانی گروه­ها بر حسب جنسیت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیت   گروه ام اس
شاخص ­ها     فراوانی درصد
زن     ۲۴ ۵۰/۰
مرد     ۲۶ ۵۰/۰
کل     ۵۰ ۱۰۰/۰

جدول ۴-۴ وضیعت تحصیلی گروه­های مورد بررسی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تحصیلات گروه ام اس
شاخص ­ها فراوانی درصد
زیردیپلم ۵ ۱/۸
دیپلم ۱۶ ۲/۳۲
کاردانی ۱۲ ۴/۲۹
کارشناسی ۱۴ ۳/۳۰
کارشناس ارشد ۰ ۰

از ۵۰ نفر آزمودنی شرکت کننده در پژوهش حاضر۵نفر(۱/۸درصد) شرکت­کنندگان مبتلا به بیماری ام اس زیردیپلم و ۱۶ نفر (۲/۳۲درصد) شرکت کنندگان دیپلم بودند. ۱۲ نفر(۴/۲۹درصد) از شرکت­کنندگان مبتلا به ام اس کاردانی، ۱۴ نفر(۳/۳۰ درصد) از شرکت­کنندگان ام اسی کارشناسی بودند.

جدول ۴- وضعیت تیپ شخصیتی بیماران مبتلا به ام اس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  فراوانی درصد فراوانی تراکمی
تیپشخصیتی A ۲۲ ۴/۴۶ ۴/۴۶
تیپ شخصیتی B ۲۸ ۶/۵۳ ۱۰۰
مجموع ۵۰ ۱۰۰  

جدول ۴- وضعیت تیپ شخصیتی بیماران مبتلا به بیماری ام اس را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود فراوانی تیپ شخصیتی B در بیماران مبتلا به بیماری ام اس۲۸ نفر (۶/۵۳ درصد) که بیشتر از فراوانی تیپ شخصیتی A با فراوانی ۲۲ (۴/۴۶ درصد) است.

جدول ۴-۵ میانگین و انحراف معیار استرس، اضطراب و افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سلامت روان ام اس
شاخص ­ها میانگین انحراف معیار
استرس ۱۴/۷ ۵/۳
اضطراب ۷۲/۷ ۹/۳
افسردگی ۱۷/۵ ۱/۳
     

۴-۲ یافته های استنباطی

۴-۲-۱ فرضیه اصلی

بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع A در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

به منظور بررسی رابطه بین تیپ شخصیتی بیماران ام اس نوع A، با توجه به اینکه ۵۰ نفر بیمارداشته ایم که ۲۲ نفر آنها تیپ شخصیتی نوع A بودند لذا پس از بررسی استرس رویدادهای زندگی و گرفتن میانگین، دسته بندی شده و به چهار دسته افراد با استرس رویدادهای زندگی خیلی پایین ، پایین، متوسط و بالا تقسیم شدند. از طرفی تیپ شخصیتی A نیز به سه گروه تیپ شخصیتی A شدید، میانه وضعیف تقسیم بندی شدند. سپس با توجه به ترتیبی بودن نوع متغیرها از آزمون خی دو استفاده گردید که نتایج در جدول زیر آمده است.

جدول ۵- جدول توافقی – رابطه بین تیپ شخصیتی A با استرس رویدادهای زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  استرس رویدادهای زندگی مجموع
متوسط پایین خیلی پایین
تیپ شخصیتیA ضعیف ۳ ۲ ۰ ۵
میانه ۰ ۹ ۰ ۹
شدید ۰ ۰ ۸ ۸
مجموع ۳ ۱۱ ۸ ۲۲
    درجه آزادی سطح معنی داری
ضریب کای –دو ۴۱۷/۱۸ ۴ ۰۰۱/۰

همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود در تیپ شخصیتی A میانه و استرس رویدادهای زندگی پایین همچنین،در تبپ شخصیتی A شدید و استرس رویدادهای زندگی خیلی پایین تراکم داده ها بیشتر است.از طرفی ضریب کای دو پیرسون از نظر آماری معنی دار است و ۰۱/۰p <بنابراین می توان گفت بین تیپ شخصیتی A و استرس رویدادهای زندگی افراد رابطه معنی داری وجود دارد.

۴-۲-۲ فرضیه های فرعی

فرضیه اول:بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع B در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

به منظور بررسی رابطه بین تیپ شخصیتی بیماران مبتلا به ام اس نوع B، با توجه به اینکه ۵۰ نفر بیمار داشته ایم که ۲۸ نفر آنها تیپ شخصیتی نوع B بودند، لذا پس از بررسی استرس رویدادهای زندگی و گرفتن میانگین، دسته بندی شده و به چهار دسته افراد با استرس رویدادهای زندگی خیلی پایین ، پایین، متوسط و بالا تقسیم شدند از طرفی تیپ شخصیتی B نیز به سه گروه تیپ شخصیتی B شدید، میانه وضعیف تقسیم بندی شدند. سپس با توجه به ترتیبی بودن نوع متغیرها از آزمون خی دو استفاده گردید که نتایج در جدول زیر آمده است.

جدول ۶- جدول توافقی- رابطه بین تیپ شخصیتی B با استرس رویدادهای زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  استرس رویدادهای زندگی مجموع
متوسط پایین خیلی پایین
تیپ شخصیتیB میانه ۸ ۱۱ ۰ ۱۹
شدید ۰ ۳ ۶ ۹
مجموع ۴ ۷ ۴ ۲۸
    درجه آزادی سطح معنی داری
ضریب کای –دو ۲۸ ۲ ۰۰۱/۰

همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود، در تیپ شخصیتی B میانه و درسطح استرس رویدادهای زندگی پایین و متوسط تراکم داده ها بیشتر است.از طرفی ضریب کای دو پیرسون از نظر آماری معنی دار است و ۰۱/۰p<بنابراین می توان گفت بین تیپ شخصیتی B و استرس رویدادهای زندگی افراد رابطه معنی داری وجود دارد.

فرضیه دوم:استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتیA یا B متفاوت است.

به منظور مقایسه استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی بیمارانA یا B با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی گروه های مستقل استفاده گردید که نتایج در جدول زیر آمده است:

جدول۷- مقایسه استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتیAیاB

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تیپ شخصیتی تعداد میانگین انحراف معیار آماره t درجه آزادی سطح معنی داری
استرس رویدادهای زندگی بیماران براساس تیپ شخصیتی A ۲۲ ۷۳/۴۱ ۴/۶ ۱۸/۹۸ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۰۶/۲۳ ۹/۶

همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود بین استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی بیماران تفاوت معنی داری در سطح ۰۱/۰>P مشاهده می شود.و با توجه به آمار توصیفی و دقت در میانگینهای بدست آمده نتیجه می گیریم که بیمارانی که تیپ شخصیتیB دارند، نسبت به بیمارانی که تیپ شخصیتیA دارند در مواجه با استرس رویدادهای زندگی بهتر عمل خواهند کرد.

فرضیه سوم: مولفه های استرس رویدادهای زندگی (استرس،اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتیAیاB متفاوت است.

به منظور مقایسه مولفه های استرس رویدادهای زندگی (استرس، اضطراب و افسردگی ) در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی آنها، با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون t گروه های مستقل استفاده شد، نتایج در جدول زیر نشان داده شده است:

جدول ۸- مقایسه مولفه های استرس رویدادهای زندگی (استرس، اضطراب و افسردگی ) در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی A یا B

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تیپ شخصیتی تعداد میانگین انحراف معیار آماره t درجه آزادی سطح معنی داری
استرس A ۲۲ ۴۶/۸ ۱۳/۴ ۳۵/۹ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۱۳/۴ ۸۴/۱
اضطراب A ۲۲ ۹۸/۱۲ ۳۲/۱ ۱۲/۲۱ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۸۶/۴ ۳
افسردگی A ۲۲ ۱۲/۱۰ ۷/۲ ۷۲/۸ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۸ ۲۶/۴

همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود بین مولفه های استرس رویدادهای زندگی ( استرس،اضطراب و افسردگی ) در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی آنها تفاوت معنی داری در سطح ۰۱/۰>P مشاهده می شود. و با توجه به آمار توصیفی و دقت در میانگین های بدست آمده نتیجه می گیریم بیمارانی که تیپ شخصیتی B دارند، نسبت به بیماران که تیپ شخصیتی A دارند از استرس، اضطراب و افسردگی کمتری برخوردارند .

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری

این پژوهش با هدف رابطه ی بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی و تیپ شخصیتی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر کرمانشاه صورت گرفت . گروه نمونه شامل ۵۰ نفر از بیماران مبتلا به ام اس بودند که به طور نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس استرس، اضطراب و افسردگی(DASS) و پرسشنامه تیپ شخصیتی اسپنسر به عنوان ابزار پژوهش در مورد آنها اجرا شد. سپس داده ها با بهره گرفتن از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در فصل چهارم ارائه گردید. در این فصل به بحث و نتیجه گیری دربارۀ یافته های تحقیق پرداخته شده است.

فرضیه اول)بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع A در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

نتایج نشان داد بین تیپ شخصیتیA و استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس رابطه معنی داروجود دارد.

این نتایج همسو با مطالعه هلمس(۲۰۰۲)، یان وهمکاران (۲۰۰۸)، کانگ(۲۰۰۵)، پدرسون(۲۰۰۳)و اواسو(۲۰۱۱) همسو است.

درتبیین این نتایج می توان گفت فشارهای عصبی وروانی بخشی اززندگی عامه مردم راتشکیل می دهدکه کمترکسی می تواندازمواجهه باآن اجتناب کند.بویژه آنکه دردنیای صنعتی وفراصنعتی حاضرباگرفتاریهای فراوان خود،دهه اخیررابه یکی ازپرفشارترین دوره های زندگی بشردرکره خاکی تبدیل کرده است. استرس شدیدمیتواندبسیاری ازبیماریهاراباعث شود در مقابل افراد با تیپ شخصیت تیپ A پرانرژی، پرخاشگری، تهاجم، جاه طلبی، سخت کوشی، فعالیت زیاد، کم حوصلگی، تمایل به شرکت در فعالیت های رقابـت آمیـز، عهده دار بـودن مشاغلی که فشـار زیـاد بـه آنان می آورد تـا بیـشتـر تـولیـد کننـد و مسئولیت های فراوانتری را متحمل شوند، سخن های پرجوش و پرحرارت، بی قراری، حرکات ناگهانی دست با مشت های گره شده، حرکات صورت با پوست کشیده . بـرخی از عوامل رفتـار(A)ممکن است در ابتلا به بیماریهای ام اس اهمیت بیشتـری داشته باشند . بـرای نمونـه خشم و رنجش ابـراز نشده، از متغیـرهای عمده در ترکیـب عواملی هستنـد که استعداد بیماری ام اس را ایجاد می کند . در مورد بیماران ام اس، نداشتن فعالیت جسمی و نپرداختن به ورزش، بیش از فشار کاری در ابتلای آنان به بیماری شریانی قلبی اهمیت دارد.اگر شخص خیلی رقابت جو ، جاه طلب ، دارای تمایل بیشتر به کنترل و …باشد،احتمالاآثار استرس( فشارروانی) شدت پیدا خواهد کرد.بنابراین با توجه به این مطالب می توان گفت هرچه تیپ شخصیتی به تیپ A نزدیک تر باشد فرد از استرس های روزمره بیشتری برخوردار است.

فرضیه دوم ) بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع B در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

نتایج نشان دادبین تیپ شخصیتیB و استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس رابطه معکوس وجود دارد.

این نتایج همسو با مطالعات علی اکبر ثمری و همکاران (۱۳۸۳) و عقیلی نژاد(۱۳۸۶) و اسلامی(۱۳۹۱) ورزیده(۱۳۹۰)، آتش افروز(۱۳۸۶) فریدمن(۲۰۰۶)، گایتر(۲۰۰۸) می باشد.

در تبیین این نتایج می توان گفت با توجه به اینکه پیچیدگی های مختلف ومتعددتمدن وفشارهای متعدداجتماعی،اقتصادی،خانوادگی باعث شده فرددائمادربرابراسترس بخصوص استرس ناشی ازبیماری قراربگیردوزندگی اوسخت وتلخ ترشود. مدارک وشواهدنشان می دهدکه وقتی فشارهای عصبی شدیدروی شخصیت که مجموعه ای ازویژگیهای فرداست تاثیرمی گذارداین فشارباتوجه به نوع الگوی شخصیتی افرادمی تواندباعث مختل شدن الگوهای رفتاری،کاهش تقویتهای مثبت،کاهش خودآگاهی وافزایش انتقادازخود،احساس ناامیدی،رفتارهای خودشکن،کاهش کیفیت وکمیت عملکرد شود.بنابراین برای مقابله با استرس افراد باشخصیت تیپB آرام، صبـور، ملایـم، با اخلاق متعادل، همـه وقـت خـود را صرف کسب موفـقیـت های حرفـه ای یا رقابـت های اجتماعی نمی کنـنـد، کار یکنواخت و پایـدار دارند، دچار کمبـود وقـت و فرصت نیستند، وقت مناسبی را هم برای فعالیت های مورد علاقه خویش در بیرون از محیط کار اختصاص می دهند، آرام و شمرده صحبت می کنند و خصوصیات دیگری که باعث می شود از تنشهای روانی دور باشند و این عامل مهمی است که در کاهش استرس های روزمره زندگی آنها نیز تاثیر دارد.

عکس مرتبط با اقتصاد

  • milad milad

انگیزش درونیانگیزش بیرونینا انگیختگینوع انگیزشتنظیم درونیتنظیم یک پارچه تنظیم هویت یافته تنظیم درون فکنی شدهنوع تنظیمدرونی غیر شخصیبیرونی درونی تاحدی درونی تاحدی بیرونیبیرونیمکان علیت

شکل ۲-۱. پیوستار تعیین گری شخصی، این پیوستار اساس انگیزشی، خود تنظیمی و مکان ادراک شده ی علّیت رفتارها را نشان می دهد که در میزانی که خود تعیین شده هستند، تغییر می کنند (از دسی و رایان، ۲۰۰۰).
در انتهای سمت راست شکل ۲-۱ انگیزش درونی قرار دارد. انگیزش درونی از آن جهت در این قسمت قرار گرفته است که نمونه ی اصلی یک فعالیت خود تعیین شده است و از این رو ملاکی را، در برابر کیفیت های رفتار برانگیخته ی بیرونی، نشان می دهد که می تواند برای تعیین میزان تعیین گری شخصی آن مورد مقایسه قرار بگیرد. با این حال، به منظور تاکید بر این موضوع که انگیزش بیرونیِ کاملأ درونی سازی شده در جایگاه انگیزش درونی قرار نمی گیرد یک خط عمود میان تنظیم یکپارچه و انگیزش درونی در نظر گرفته شده است. انگیزش یکپارچه به صورت انگیزش بیرونی باقی می ماند زیرا، با آنکه کاملأ از روی اراده است، هنوز یک وسیله است تا آن چیزی که چیک سنت می هی[۲۰۵] (۱۹۷۵؛ به نقل دسی و رایان، ۲۰۰۰) به آن تحت عنوان خودجوش[۲۰۶] اشاره می کند.
ناانگیختگی در انتهای سمت چپ پیوستار شکل ۲-۱ نشان داده شده است. تمامی شکل های انگیزش بیرونی، حتی کنترل شده ترین آنها، شامل قصد و انگیزش هستند، از این رو ناانگیختگی در مقابل انگیزش درونی و بیرونی قرار می گیرد، زیرا نشان دهنده ی فقدان هر دو نوع انگیزش و در نتیجه فقدان کامل تعیین گری شخصی در رابطه با رفتار مورد نظر است (راتل، گوای، والرند، لاروسه و سنکال، ۲۰۰۷).
درونی سازی و ارضای نیاز
در SDT (دسی و رایان، ۱۹۸۷) فرض می شود درونی سازی و یکپارچه سازی ارزش ها و تنظیم یک تمایل طبیعی به رشد است. برای مثال، چندلر[۲۰۷] وکانل (۱۹۸۷؛ به نقل دسی و رایان، ۲۰۰۰) نشان دادند که، با افزایش سن، کودکان به طور فزاینده ای تنظیم درونی سازی شده ی رفتارهایی را نشان می دهند که در ابتدا به شکل بیرونی تنظیم شده بودند. با این حال درونی سازی نیز همانند دیگر فرایندهای طبیعی نظیر انگیزش درونی، برای کارکرد اثربخش به نیرو نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، درونی سازی به صورت خودکار اتفاق نمی افتد. میزانی که افراد می توانند به طور فعال خواست های فرهنگی، ارزش ها و تنظیم را به هم بیامیزند و آنها را در خود جای دهند تا حد زیادی تابع درجه ایست که نیازهای بنیادی روانشناختی به هنگام درگیری افراد در رفتارهای مربوط، کامروا می شوند.
SDT (دسی و رایان، ۲۰۰۰) فرض می کند افراد به طور طبیعی تمایل به درونی سازی ارزش ها و تنظیم گروه های اجتماعی خود دارند. این تمایل از طریق احساس وابستگی به دیگران و نیز احساس کفایت در مورد تنظیم درونی سازی شده تسهیل می شود. احساس کفایت شامل توانایی در درک یا فهم معنا یا منطق پشت سر تنظیم و توانایی در انجام آن است. بنابراین حمایت از وابستگی و کفایت درونی سازی را تسهیل می کند و می تواند برای ایجاد ارزش های درون فکنی شده یا همانندسازی های بخش بخشی[۲۰۸] (ضعیف یکپارچه شده) کافی باشند. با این حال برای این که تنظیمی با خود یکپارچه تر گردد، حمایت از خود پیروی نیز مورد نیاز است. به عبارت دیگر، اگرچه حمایت از نیازهای وابستگی و کفایت می توانند درونی سازی تنظیم یا ارزش را پیش برند، اما به تنهایی برای یکپارچه سازی کافی نیستند. برای اینکه یکپارچگی اتفاق بیفتد باید برای فرد فرصتی فراهم آید که آزادانه تنظیم و ارزش های انتقال یافته (و همچنین برای تغییر یا تبدیل آنها در هنگام ضرورت) را پردازش و تایید کند. به نظر می رسد کنترل ها، ارزشیابی و فشارهای بیرونی بیش از این که این فرایند فعال و سازنده ی[۲۰۹] معنادهی و ارزش گذاری شخصی به تنظیم کسب شده را تسهیل کند، آن را باز می دارند.
بافت های اجتماعی
SDT شرایطی را مشخص می سازد که شکل های خود پیروتر انگیزش را می پرورند یا حمایت می کنند، و شرایطی را برمی شمارد که خود پیروی و خود تنظیمی را کاهش می دهند. SDT وجود سه نیاز بنیادی روانشناختی را به عنوان پایه ای برای انگیزش شخصی و یکپارچگی شخصیت فرض می کند (رایان و دسی، ۲۰۰۰).
نخست نیاز به کفایت است. این نیاز به نیاز روانشناختی فرد برای تجربه ی اعتماد به شایستگی و
توانایی های خود برای تاثیر گذاری بر پیامدها اشاره می کند (هارتر[۲۱۰]، ۱۹۷۸؛ وایت، ۱۹۶۳؛ همه به نقل دسی و ون استینکست، ۲۰۰۴).
نیاز به احساس خود پیروی در اعمال خود در مقابل کنترل و اجبار برای عمل دومین نیاز بنیادی را تشکیل می دهد (دوچارمز، ۱۹۶۸؛ دسی، ۱۹۷۵؛ همه به نقل دسی و رایان، ۲۰۰۲). سومین نیاز، نیاز به احساس وابستگی است، که شامل نیاز به ارتباط با دیگران و داشتن روابط اجتماعی رضایت بخش و حمایت کننده است (بامیستر و لیه ری، ۱۹۹۵؛ ریس[۲۱۱]، ۱۹۹۴؛ به نقل دسی و رایان، ۲۰۰۲).
مطابق با SDT، فرایند یکپارچه سازی تنظیم های جدید رفتار می تواند توسط محیط اجتماعی فرد تسهیل یا مسدود شود. به میزانی که محیط اجتماعی برای ادراک کفایت، خود پیروی و وابستگی حمایت به عمل می آورد فرد به سمت یکپارچه سازی خود حرکت می کند و منابع شخصی برای درگیر شدن در خود تنظیمی خود پیرو رفتار را رشد می دهد (دسی و رایان، ۱۹۹۱، ۲۰۰۰). در مقابل محیطی که ارضای نیازها را با اعمال کنترل و چالش انگیزی بیش از حد، یا نادیده گرفتن نیازهای فرد ناکام می گذارد مانع از درونی سازی و انگیزش شخصی می گردد و اغلب به

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

رفتارهای دفاعی و کناره گیری روانشناختی منجر می شود و تاثیر منفی بر سلامت روان می گذارد (دسی و رایان، ۲۰۰۰؛ رایان، دسی و گرولنیک، ۱۹۹۵).
پژوهش های SDT (دسی و رایان، ۱۹۹۱؛ رایان، دسی و گرولنیک، ۱۹۹۵) سه بعد از محیط اجتماعی را که می توانند ارضای نیازهای روانشناختی به کفایت، خودپیروی و وابستگی را افزایش دهند مورد بررسی قرار داده اند: ساختار، حمایت از خود پیروی و مربوط بودن. با توجه به بعد ساختار[۲۱۲]، کفایت زمانی تسهیل می شود که افراد برای ایجاد انتظارات روشن و واقعی در مورد آنچه تغییر رفتار می تواند برای آنها انجام دهد و تعیین هدف های واقعی قابل دستیابی مورد کمک قرار می گیرند، تشویق می شوند که باور کنند می توانند به رفتارهای مناسب به پردازند، و با توجه به پیشرفت بازخورد مثبت دریافت می کنند.
با این حال بر اساس SDT احساس کفایت در یک رفتار برای ایجاد انگیزه ی مطلوب کافی نیست (مارکلند، ۱۹۹۹، رایان، ۱۹۹۵). یک فرد می تواند نسبت به عملکردش در یک رفتار احساس کفایت کند اما هنوز احساس تمایلی برای انجام آن نداشته باشد. افزایش در کفایت ادراک شده تنها زمانی به انگیزش مطلوب برای عمل خواهد انجامید که در بافتی که تاحدی خود تعیین گر است اتفاق بیفتد (دسی و رایان، b ۱۹۸۵). بنابراین یک محیط زمانی از نظر انگیزشی حمایت کننده است که هم برای کفایت و هم برای خود پیروی حمایت فراهم می آورد (مارکلند، رایان، توبین و رولنیک، ۲۰۰۵).
حمایت از خود پیروی[۲۱۳] مربوط است به کمک کردن افراد برای این که تشخیص دهند می توانند درمورد رفتارشان انتخاب[۲۱۴] را تجربه کنند (مارکلند، رایان، توبین و رولنیک، ۲۰۰۵). ریو (۱۹۹۸، ۲۰۰۲) از لحاظ نظری و تجربی رفتارهای خاص همراه با حمایت از خود پیروی را بررسی کرده است. آنها عبارتند از (الف) ایجاد یک ارتباط معنادار شخصی برای پرداختن به رفتار؛ (ب) به حداقل رسانیدن کنترل های بیرونی نظیر پادش ها و تنبیه ها؛ (پ) فراهم آوردن فرصت هایی برای مشارکت و انتخاب؛ و (ت) اعتراف به احساس های منفیِ همراه با انجام تکالیف دشوار. در بافت های حمایت کننده ی خود پیروی فشار برای پرداختن به رفتارها به شیوه ی معین به حداقل می رسد و افراد به آغازگری رفتارهای خود و قرار دادن اعمال خود بر مبنای دلایل و ارزش های خود تشویق می شوند. بنابراین خود پیروی برای رفتار زمانی تسهیل می شود که به فرد کمک می شود تا درباره ی دلایل خود برای تغییر رفتار توجیه باشد، و در جهت بازده های معینی احساس فشار یا دستکاری شدن نکند. در حقیقت، هر چه دلایل “خود” شخص برای تغییر بیشتر باشد، خود پیروی بیشتر است و درنتیجه احتمال بیشتری برای موفقیت در تغییر رفتار وجود دارد.
یک امتیاز مهم SDT مربوط می شود به تفاوت قائل شدن آن بین خود پیروی و استقلال یا آزادی از نفوذ بیرونی (مارکلند، رایان، توبین و رولنیک، ۲۰۰۵). بر اساس نظریه (رایان، ۱۹۹۵) یک فرد می تواند به طور خود پیرو وابسته باشد، مانند زمانی که از روی میل مراقبت و رهنمود را از دیگران می پذیرد. به همین نحو، یک شخص ممکن است اندرز و هدایت را بدون کاهش خود پیروی بپذیرد، یعنی به فرد گیرنده ی اندرز گفته می شود که می تواند با آن موافقت نماید یا خیر، بنابراین در صورت پذیرش از روی میل آن را می پذیرد.
بعد مربوط بودن[۲۱۵] محیط حمایت کننده عمدتأ به کیفیت روابط میان افراد مربوط می شود (ریو، ۲۰۰۲). مربوط بودن اندازه ای را توصیف می کند که افراد ادراک می کنند سایر افراد مهم نسبت به آنها و بهزیستی آنها صادقانه برخورد می کنند، مشکلاتی را که با آنها روبه رو هستند درک می کنند، و می توانند به آنها به عنوان منابع روانشناختی و هیجانی، که فرد می تواند برای حمایت شدن به آنها نزدیک شود، اعتماد کنند (کانل و ولبورن[۲۱۶]، ۱۹۹۱؛ دسی و رایان، ۱۹۹۱؛ گرولنیک و رایان، ۱۹۸۷).
در SDT نقش حمایت از وابستگی توجه کمتری از حمایت از خود پیروی و کفایت دریافت کرده است. این امر شاید به دلیل تاکیدی باشد که در پژوهش های اولیه SDT بر پیشبرد انگیزش درونی وجود داشت. افراد ممکن است اغلب برای پرداختن به فعالیت های انفرادی، جایی که ارتباط با دیگران یک موضوع ضروری نیست، به طور درونی برانگیخته باشند (کواسنر و لوسیر، ۲۰۰۰؛ دسی و رایان ، ۲۰۰۲). با این حال SDT معتقد است که وجود بافت های بین فردی ارضاء کننده ی نیاز به وابستگی برای فرایند درونی سازی اساسی هستند (دسی و رایان، ۲۰۰۰). افراد تمایلی به درونی سازی ارزش ها یا تنظیم ها از کسانی که احساس پیوند با آنها نمی کنند یا آنها را نسبت به خود بی توجه می بینند، ندارند (رایان و دسی، ۲۰۰۳).
در SDT، یادگیری فرایند فعالی است که زمانی دارای کارکرد بهینه است که انگیزش یادگیرندگان برای درگیر شدن در فعالیت های یادگیری و دریافت اطلاعات جدید، خود پیرو (در مقابل کنترل شده) است (رایان و دسی، a ۲۰۰۰). پژوهش های قابل ملاحظه ای کیفیت های بافت های اجتماعی را که انگیزش خود پیرو را کاهش می دهند یا تسهیل می کنند مورد بررسی قرار داده اند (دسی، شوارتزر، شین من و رایان، ۱۹۸۱؛ گرولنیک و رایان، ۱۹۸۷). برای نمونه دیده شده است بافت های اجتماعی ای که کنترل کننده هستند بافت هایی که به افراد از طریق استفاده از مشوق ها، ضرب الاجل، و تنبیه ها یا از طریق تاکید بر دستور العمل هایی که به افراد فشار می آورند تا مطابق آنها عمل کنند ـ انگیزش خود پیرو را کاهش می دهند این امر به مداومت کاهش یافته در فعالیت
های یادگیری و یادگیری ضعیف تر به ویژه در یادگیری مفهومی که به پردازش عمیق تر اطلاعات نیازمند است، منجر می شود (دسی، کواسنر و رایان، a1999).
در مقابل، مشاهده شده است محیط هایی که حمایت کننده ی خود پیروی هستند ـ یعنی، محیط هایی که برجستگی مشوق های بیرونی و تهدیدها را به حداقل می رسانند، از کنترل زبانی اجتناب می کنند، و چارچوب ترجیحی یادگیرندگان را در نظر می گیرند ـ انگیزش خود پیرو را افزایش می دهند و یادگیری، عملکرد آزمون و سازگاری را تسهیل می کنند (بلاک و دسی، ۲۰۰۰، رایان و کانل، ۱۹۸۹).
زمانی که نیازها ارضاء نمی شوند
ناکامی نیازهای بنیادی روانشناختی در مقایسه با ناکامی نیازهای بنیادی بدنی ممکن است با سهولت بیشتری به سرمایه گذاری در فعالیت های جبرانی[۲۱۷] یا ارضاهای جایگزین بیانجامد. از این رو علی رغم تلاش های مداوم افراد برای ارضای نیازهای اساسی به کفایت، وابستگی و خود پیروی، در صورتی که دنیای اجتماعی آنها هیچ مسیر قابل اعتمادی برای کامروایی این نیازهای حیاتی به دست ندهد، و چنانچه افراد مجبور باشند در موقعیت هایی که به طور پیوسته مانع از ارضای این نیازها می شوند، باقی بمانند (برای مثال کودکان اغلب در خانه ها یا مدارسی از این دست حضور دارند)، SDT هزینه های روانشناختی و انطباق های[۲۱۸] قابل ملاحظه ای را برای آنها پیش بینی می کند (رایان، دسی و گرولنیک، ۱۹۹۵). محیط های خانگی و آموزشی کنترل کننده، آشفته، تنبیه کننده و اهمال کار[۲۱۹] از امکان تنظیم خود پیرو و ارضای نیاز می کاهند و هزینه هایی نظیر تعارض درونی، از خود بیگانگی، اضطراب، افسردگی و بدنی کردن[۲۲۰] را به بار می آورند و به سازش هایی در شکل فرایندهای تنظیمی کنترل کننده و هدف های جبرانی منجر می گردند (دسی و رایان، ۲۰۰۰).
دیدگاه ارگانیسم فعال SDT (دسی و رایان، ۲۰۰۲) معتقد است در چنین موقعیت هایی که ارضای نیاز نمی تواند حاصل شود، تمایل ذاتی افراد در جهت فعالیت و سازمان دهی، برای رسیدن به بهترین سازش ممکن به واکنش های حمایت کننده منجر خواهد شد. بر این اساس، افراد انگیزه های جایگزین[۲۲۱]، سبک های تنظیمی خود ناپیرو[۲۲۲] و الگوهای رفتار غیرمنعطف (متحجر)[۲۲۳] را رشد می دهند که به حمایت آنها از تهدید می پردازند. انتظار می رود این فرایندهای جبرانی نه تنها به حالت دفاعی ای که افراد را از رنج همراه با کاستی نیازها حمایت می کنند، بیانجامند، بلکه فرایندها و محتواهای هدفی را که با عملکرد بهینه و بهزیستی کمتری توام هستند، به دنبال بیاورند. از این رو، اگر چه انطباق تا حد ممکن مثبت است، در نتیجه تداوم انسداد ارضای نیاز، حتی در موقعیت هایی که ممکن است رضایتمندی وجود داشته باشد، پیامدهای ناگواری به دنبال دارد.
انگیزه های جبرانی
بخش اول انطباق با فقدان ارضای نیاز شامل رشد جایگزین های نیاز[۲۲۴] یا انگیزه های جبرانی[۲۲۵] است که نیازهای بنیادی ارضاء نشده را به طور واقعی ارضاء نمی کنند، اما تا حدی ارضای کنترلی را فراهم می آورند. برای مثال، اگر نیاز افراد به وابستگی به طور جدی در کودکی و نوجوانی مسدود شود، ممکن است آنها از طریق تلاش برای به دست آوردن تایید یا احساس ارزشمندی با تعقیب هدف های ظاهرگرا، مانند جمع آوری پول یا دارائی های مادی دست به جبران بزنند. به بیان دیگر، فقدان ارضای نیازهای بنیادی می تواند افراد را به رشد جایگزین های نیاز هدایت کند، که آن نیز می تواند پیامد ناگوار ادامه دادن به تداخل با دست یابی به نیازهای واقعی را در پی داشته باشد (دسی، ۱۹۸۰؛ به نقل دسی و رایان، ۲۰۰۰).
بخش دیگری از رشد انگیزه های نیرومند جبرانی این است که آنها با جهت دادن فرد به جایگزین های نیاز یا هدف های بیرونی، فقدان ارضای نیاز را به صورت دائمی درمی آورند، در نتیجه هدف های “نادرست[۲۲۶]” نیرومند می گردند و پیامدهای منفی تشدید می شوند (دسی و رایان، ۲۰۰۰).
سبک های تنظیمی خود ناپیرو
بخش دوم انطباق حاصل از ناکامی ارضای نیاز، رشد غیر بهینه ی[۲۲۷] سبک های تنظیمی و جهت گیری هایی انگیزشی است. محیط های اجتماعی ای که نیاز به خود پیروی را مسدود می کنند انگیزش کنترل شده به بار می آورند، محیط هایی که ارضای نیاز به کفایت و وابستگی را مسدود می کنند ناانگیختگی را موجب می شوند، و جهت گیری های کنترل شده و ناانگیخته، نسبت به جهت گیری خود پیرو، اثرات منفی بر عملکرد و بهزیستی دارند. نیرومندی گرایش های کنترل شده و ناانگیخته، را می توان به صورت یک میانجی بین ارضای مسدود شده ی نیاز و انواع پیامدهای منفی آن نگاه کرد، هر چه نیازهای بنیادی بیشتر مسدود شوند پیامدهای منفی عمیق تر هستند (دسی و رایان، ۲۰۰۰).
الگوهای رفتاری غیرمنعطف
بخش سوم واکنش ها به انسداد نیازها که با عدم بهزیستی همراه است رشد الگوهای رفتاری غیرمنعطف (نظیر اختلال خوردن و درماندگی آموخته شده) است که تا حد ممکن تحت شرایط مخالف[۲۲۸] انطباقی هستند و به حمایت فرد از آسیب های درونی ناشی از نیازهای ناکام شده کمک می کنند. با این حال این الگوها دارای ویژگی های غیر انطباقی متمایل به باز داشتن افراد از تجارب درونی خود و وا داشتن آنها به تجارب و موقعیت هایی که مورد نیاز نیستند و پیامدهای منفی دارند، هستند (دسی و رایان، ۱۹۹۱، ۲۰۰۰).<b
r />سبک های انگیزشی معلم
چندین نظریه ی انگیزش مباحثی را در این زمینه مطرح ساخته اند که چگونه سبک های انگیزش معلم درگیر شدن یادگیرندگان در فعالیت های یادگیری را تحت تاثیر قرار می دهد (برای مثال آمز[۲۲۹] و آرچر[۲۳۰]، ۱۹۸۸؛ به نقل ریو، دسی و رایان، ۲۰۰۴). بر اساس نظریه ی SDT، سبک انگیزش معلم به یادگیرندگان را می توان در طول پیوستاری از دامنه ی کاملأ کنترل کننده تا کاملأ حمایت کننده ی خود پیرو در نظر گرفت (دسی، شوارتزر، شین من و رایان، ۱۹۸۱). به طور کلی، معلمان حمایت کننده ی خود پیروی تناسب میان انگیزه های درونی خود تعیین شده یادگیرندگان و فعالیت های کلاسی آنها را تسهیل می کنند درحالی که معلمان کنترل کننده مانع از آن می شوند. معلمان حمایت کننده ی خود پیروی این تناسب را از طریق شناسایی و تغذیه ی نیازها، علایق و ترجیح های یادگیرندگان و ایجاد فرصت های کلاسی که این انگیزهای درونی یادگیرندگان برای یادگیری و فعالیت آنها را هدایت کنند، تسهیل می کنند. در مقابل، معلمان کنترل کننده با انگیزه های درونی یادگیرندگان تداخل ایجاد می کنند، چرا که آنها تمایل دارند دستورالعمل های آموزشی معلم ساخته را، که آنچه را یادگیرندگان باید فکر، احساس و عمل کنند، تعیین می کنند، برجسته سازند. به منظور فراهم آوردن تبعیت یادگیرندگان از دستورالعمل ها، معلمان کنترل کننده مشوق های بیرونی و زبان فشار آور را به کار می برند که اساسأ انگیزه های درونی یادگیرندگان را نادیده می گیرند (ریو، دسی و رایان، ۲۰۰۴).
سبک انگیزشی یک فرد، انگیزش، هیجان، یادگیری و عملکرد افراد دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد (دسی، رایان،a ۱۹۸۵، ۱۹۸۷؛ دسی، والرند، پلی تییر و رایان، ۱۹۹۱؛ ریو، ۲۰۰۲؛ رایان و لاگاردیا، ۱۹۹۹؛ همه به نقل ریو، دسی و رایان، ۲۰۰۴). برای مثال، در موقعیت مدرسه، دانش آموزان دارای معلمان حمایت کننده ی خود پیروی، در مقایسه با دانش آموزان دارای معلمان کنترل کننده، انگیزش تسلط یابی، کفایت ادراک شده و انگیزش درونی بیشتر (دسی، نزلک[۲۳۱] و شین من، ۱۹۸۱؛ به نقل ریو، دسی و رایان، ۲۰۰۴)، هیجان های مثبت تر (پاتریک و همکاران، ۱۹۹۳؛ به نقل ریو، دسی و رایان، ۲۰۰۴)، درک مفهومی بیشتر (گرولنیک، رایان، ۱۹۸۷)، عملکرد تحصیلی بالاتر (بوگیانو و همکاران، ۱۹۹۳) و ماندگاری بیشتر در مدرسه در برابر ترک تحصیل، (والرند، فوری تیر و گوای، ۱۹۹۷) نشان می دهند. از آن جایی که معلمان حمایت کننده ی خود پیروی شیوه هایی برای تحت پوشش قرار دادن و ارضای نیازهای روانشناختی (نیاز به خوپیروی، کفایت و وابستگی) دانش آموزان در جریان آموزش پیدا می کنند، در نتیجه می توانند این پیامدهای مثبت آموزشی و رشدی را در دانش آموزان خود تسهیل کنند (هاردر و ریو، ۲۰۰۳؛ ریو، ۲۰۰۲).</b

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

  • milad milad

فهرست منابع:
آقا باقری، حامد(۱۳۹۱). اثر بخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس. مجله روانشناسی بالینی، سال چهارم، شماره یک، صص ۲۳-۳۱٫
اسلامی نسب، علی، (۱۳۷۲). رابطه امیدواری و شادکامی با رضایت شغلی معلمان. فصل نامه پژوهش های نوین روان شناختی، شماره ۱۲، ص ۶۹٫
احدی، حسین (۱۳۷۴). بررسی اسنادهای علی دانشجو معلمان دختر و پسر مراکز تربیت معلم شر مشهد. فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره ۴۳ و ۴۴، ص ۱۲۲-۱۰۵٫
افروز، غلامعلی، معتمدی شارک، فرزانه (۱۳۸۵). بررسی رابطه سبک های اسنادی و سلامت روان در دانش آوزان تیز هوش و عادی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. سال سیزدهم، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۶، ۱۷۳-۱۸۱٫
بدری، رحیم، ملک زاده، رقیه (۱۳۹۱). رابطه ی ابعاد امیدواری با شکل انگیزشی تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری در معلمان مقطع ابتدائی تبریز. مجموع مقالات اولین همایش روانشناسی تربیتی،ص ۳ و ۴٫
بدری، رحیم، صبوری، حسین، نورزاد، فاطمه (۱۳۹۰). رابطه بین سبک اسنادی با تاخیر های رفتاری. نشریه علوم رفتاری و روانپزشکی ایران، دوره ۵ ، شماره ۲، زمستان ۹۰، ص ۶٫
بهادری خسروشاهی، جعفر، هاشمی نصرت آباد، تورج (۱۳۹۱). رابطه ی امیدواری و تاب آوری با بهزیستی روان شناختی در دانشجویان دانشگاه تبریز. نشریه اندیشه ورفتار، دوره ۶، شمار۲۲، ص ۴۱_۴۳٫
بهاری، سیف اله، فرکیش، چه گور(۱۳۸۸). رابطه بین هویت فردی، سبک های دلبستگی با بهزیستی روانشناختی درجوانان. فصلنامه اندیشه های تازه در علوم تربیتی، سال چهارم، شماره دوم، ص۵۱٫
بیانی، علی اصغر، گودرزی؛ حسنیه، کوچکی عاشور، محمد. (۸۶-۱۳۸۵)، رابطه ی ابعاد بهزیستی روان شناختی و سلامت عمومی در دانشجویان آزاد اسلامی واحد آزادشهر. دانش و پژوهش در روانشناسی، شماره ۳۵و۳۶، صص ۱۶۴ -۱۵۳٫
بیگدلی، ایمان (۱۳۷۳). بررسی آزمایشی تاثیر سبک اسناد در درماندگی آموخته شده. تهران، پژوهش های روانشناختی، دوره۴(شماره۳ و ۴)، ص ۷۴-۶۰٫
جوکار، بهرام، دلاور پور، محمد (۱۳۸۶). رابطه تعلل ورزی آموزشی با اهداف پیشرفت. مجله ی اندیشه های نوین تربیتی، شماره۳ ، صص ۶۱ – ۸۰٫
سلیمانی نژاد، ناصر(۱۳۸۱). رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تهران.
شیرازی، محمود (۱۳۷۸). بررسی شیوه های مقابله با تنش روانی (استرس) و ارتباط آن با اسنادهای علی و سلامت روان در دانش آموزان تیز هوش و عادی شهرستان زاهدان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
رسولی، مریم، یغمایی، فریده، علوی مهر، حمید(۱۳۸۹). ویژگی های روان سنجی و مقیاس امیدواری در نوجوانان ساکن مراکز شبانه روزی . فصلنامه پژوهشکده ی علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی بایش. سال۹، شماره ی ۲٫ ص۱۹۸٫
فرهادی، مهران، احمدی طهور سلطانی، رمضانی، ولی اله و قره خانی، احمد (۱۳۸۰). سلامت روان سالمندان: نقش بهزیستی معنوی و امید واری. پژوهش در سلامت روانشناختی، دوره سوم، شماره ۲، ۴۳-۵۰٫
صادقی ، سوسن (۱۳۸۷). بررسی تاثیر آموزش راهبردی مدیریت هدف و برخودکارآمدی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان با توجه به سبک های اسنادی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تبریز.
صمدی، سهیلا (۱۳۷۳). بررسی و مقایسه عزت نفس دانشجویان و رابطه آن با مشکلات روانی انها. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی.
کافی، سید موسی(۱۳۷۵). بررسی شیوه های رویارویی با تنیدگی روانی و ارتباط آن با سلامت روانی در نوجوانان مدارس عادی و خاص تهران. تهران: رساله دکترای روانشناسی عمومی، دانشگاه تربیت مدرس.
کدیور، پروین(۱۳۷۵). فشار روانی در کلاس های طبقه بندی شده ، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره ۳۵و۳۶، صص ۳۵-۲۲٫
کیامنش، علیرضا، روش های ارزشیابی آموزشی(چاپ اول ۱۳۷۳). انتشارات دانشگاه پیام نور.
محمد زاده، حسن (۱۳۸۴). بررسی سبک های اسنادی دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار در موقعیت های شکست و موفقیت در تکلیف شناختی. فصلنامه المپیک. سال سیزهم، شماره یک، صص ۹۷-۱۰۶٫
مهبودی، مسعود (۱۳۸۷). مقایسه سبک اسنادی علی زنان ویژه (روسپی) بازداشت شده با زنان عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه علامه.
نصیری، حبیب اله، جوکار، بهرام، (۱۳۸۷). معناداری زندگی، امید، رضایت از زندگی و سلامت روان در زنان. پژوهش زنان، دوره ۶، شماره ۲، صفحه ۱۵۷-۱۷۶٫
نوری قاسم آبادی، رباب(۱۳۷۲). بررسی آماری شناختی_استرس از افسردگی. پایان نامه کار شناسی ارشد روانشناسی بالینی، انستیتو روانپزشکی ایران.
منابع لاتین:
Adams, V. H., Snyder, C. R., Rand, K. L., King, E. A., Sigmon, D. R., and Pulvers, K. M. (2002). Hope in the work place. InR. Giacolone and C. Jurkiewice (E ds), Hand book of workplace spirituality and organization performance (pp. 356-377). New York: Sharpe.
Alexander-Anthony E, and Onwuegbuizie, S.J. (2006). Academic procrastination and the role of hope as a coping strategy. Personality and Differences, 42 ,pp 1301-1310.
Arrindell, A. W., Heesink, J., and Fei, J. (1999). The satisfaction With life scale(SWLS): Appraisal with 1700 healthy young Adults in the Netherlands. Personality and Individuals Differences . ۲۶, pp 815-826.
Band, Ke
therine, A. Bidle, Stuart. (2001). Self – Efficacy and casual attribution in female golfers. Int. Journal of sports psychology, 32: 243-250.
Baily, T. C., Snyder, C. R. (2007). Satisfaction with life and life: A look at age and marital status. Psychological Record, 57, 2, 233-240.
Bandura, A. (2007). An genetic perspective on positive psychology. Ins. J. lopez(Ed) The science of human flourishing. New York: Paragr.
Barron, R. A., and Byrne, D. (1991). Social psychology. Understanding: human interaction. New York: siomon Schuster Inc.
Boreo, M.E., Caviglia, M.L, Monteverdi, R., Braida, v., Fabello, M., Nd Zorzell, L.M, (2005). Spirituality of health Workers: A descriptive study. International Journal of Nursing studies, 42(8): 915-921.
Borich, G. D and tombarich, M. L. (1995). Educational psychology new York: harper Collins college publisher.
Bridges, K. R. (2001). Using attributional to predict academically performance : How does it compare to traditional methods? Personality and individual differences Epidemiology, 31, 721-773.
Bronk, K. C., Hill, P. l., Lapsley, D. K., Talib, T. L., Ninch, h. (2009). Purpose, hope and life satisfaction in three groups. Journal of positive psychology, 4: 500-510.
Chandler, T. A., and Spies, C. J. (1984). Semantic differential Placement of attributions and dimensions for different groups. Journal of educational psychology ,. ۷۶, ۶, ۱۱۱۶-۱۱۲۷٫
Cohen, Sheldon., Rothbart, Mayron. (1976). Locus of control and generality of learned helplessness in humans. Journal of personality and social psychology, 34(6): 1049-1056.
Cole, K. (2002).Well-being, Psychological capital, and unemployment. Journal of health Psychology, 33, pp 122-139.
Curren, M. T. and harich, k. R. (1993). Performance attribution effects of moods and involvements. Journal of educational psychology. 85, 4, 605-609.
Dua, J. K. (1994). Comparative predictive value of attributional style, negative affect and positive in predicting self- reported physical health and psychological health. Journal of psychosomatic Researches, 38, 669- 680.
Daveren, M. (2004). Subjective Well-being as an affective construct, B. Sc. Dissertation, school of psychology. Deakin university.
Diener, E., Lucas, R. E. (2000). Explaining differences in social levels of happiness. relative standards, need fulfillment, journal of happiness studies: 6, 41-78.
Diener, E., oishi, S., Lucas, R. E. (2003). Personality, culture and subjective well-being. Annual review of psychology, 54, 403-425.
Feldman, D. B and C. R. Snyder, (2005). Hope and the meaningful life: Theoretical; and empirical Association between goal- directed thinking and life meaning. Journal of social and clinical psychology, 25, 401-421.
Forsyth, D. R., and Mc Millan, J. H. (1981). Attributions, affects and expetotions:
A test of Weiners three dimensional model. Journal of Educational Psychology, 73, 393-401

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

  • milad milad