سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه

ای است از صفات یا شیوه های مشخصی از رفتار کردن، فکر کردن، احساس کردن، واکنش نشان دادن، و نظایر آنها. نظریه های اولیه صفات عملاً چیزی بیش از فهرستهایی از صفات نبود و شخصیت بر حسب شمارش این صفات مشخص می شد. اما نظریه های جدیدتر، فنون تحلیل عامل را در تلاش برای جدا کردن ابعاد زیر بنایی شخصیت به کار گرفته اند. احتمالاً با نفوذترین نظریه از این گروه نظریه ریموند کاتل  است که مبتنی بر مجموعه ای از صفات پایه  است که بنا به فرض مقادیر نسبی در هر فرد وجود دارد و عوامل اصلی ساختاری و زیربنایی شخصیت را تشکیل می دهند. طبق نظر کاتل (۱۹۵۰)، هدف نظریه شخصیت این است که ماتریس صفات فردی را تنظیم کند تا بتوان با بهره گرفتن از آن ماتریسها پیش بینی های رفتاری را انجام داد.(سیاسی،۱۳۵۴) توجه به این نکته ضروری است که رویکرد های سنخ شناختی و صفاتی مکمل یکدیگرند، و در واقع، می توان آنها را دو روی یک سکه دانست. نظریه های سنخ شناسی عمدتاً بر آنچه بین افراد مشترک است، تأکید دارند، اما نظریه های صفات بر آنچه افراد را از هم متمایز می کند، متمرکز است. البته معنای ضمنی ای که این دسته نظریه از اصطلاح شخصیت در نظر دارند با هم تفاوت زیادی دارد.(شعاری نژاد،۱۳۹۰)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۳-نظریه های روان پویایی  یا روانکاوانه  : مجموعه بزرگی از رویکردها  حول این محور گردمی آیند، از آن جمله اند: نظریه های کلاسیک فروید و یونگ، نظریه های روان شناسی اجتاعی آدلر ، فروم فروم  ، سالیوان  و هورنای . تمایز میان این نظریه ها زیاد است، اما همه آنها حاوی یک اندیشه اصلی مشترک هستند و آن اینکه برای همه آنها شخصیت با مفهوم یکپارچگی  مشخص می شود. در این رویکردها تأکیدهای قوی بر عوامل رشدی گذاشته می شود، با این فرض ضمنی که شخصیت بزرگسال، بر حسب چگونگی رشد عوامل یکپارچگی، در طول زمان تکامل پیدا می کند. به علاوه، مفاهیم انگیزشی دارای اهمیت قابل توجهی هستند، به طوری که هیچ مطلبی درباره شخصیت بدون ارزشیابی از نشانه های انگیزشی زیربنایی آن، مفید تلقی نمی شود. در این معنی، شخصیت بدون ارزشیابی از نشانه های انگیزشی زیربنایی آن، مفید تلقی نمی شود. در این معنی، شخصیت با منش  معادل گرفته می شود.(سادوک،۱۹۳۳)

۴-رفتارگرایی : تمرکز این مکتب بر بسط نظریه یادگیری به مطالعه شخصیت بوده است. اگرچه نظریه با نفوذی که به طور خالص رفتارگرایانه باشد درباره شخصیت وجود ندارد، جهت گیری رفتارگرایی، دیگر نظریه پردازان را به بررسی دقیق یک مسئله بنیادی برانگیخت. چه اندازه ای از ثبات رفتاری که بیشتر مردم از خود نشان می دهند، به سنخها، صفات یا پویاییهای شخصیت مربوط است و چه مقدار آن به هماهنگی  در محیط و به وابستگیهای تقویت  ربط دارد؟ البته این دیدگاه برای پاسخگویی به این پرسش به فراتر از شخص نظر دارد، یعنی پاسخ را در بیرون از فرد می جوید و در واقع، تا حدودی مفید بودن اصطلاح شخصیت را زیر سؤال می برد.(هیئت مؤلفان،۱۳۸۶)

۵- انسان گرایی : این جهت گیری در اصل به عنوان واکنشی در برابر آنچه سلطه روانکاوی و رفتارگرایی بر روان شناسی تصور می شد، قد علم کرد. افرادی نظیر مزلو ، راجرز ، می ، و فرانکل  تأکید خود را بر پدیدار شناسی  گذاشته اند که در آن تجربه های ذهنی برجسته شده، و بر کل گرایی  تمرکز دارد، کاهش گرایی رفتارگرایان رد می شود، و بر اهمیت سایق خود شکوفایی  تأکید می شود. اگر چه انسان گرایی از نظر ارزیابی عملی بسیاری از مفاهیم خود دچار مشکل است، با وجود این، یکی از رویکردهای مهم به مطالعه شخصیت بوده و طرفداران زیادی دارد.

۶-نظریه های یادگیری اجتماعی : بخش عمده نظریه پردازی در این دیدگاه، از مسئله متعادل سازی اثرات محیط با ویژگیهای طبیعی، بر می خیزد. اما، با مفهوم شخصیت، در اینجا به عنوان جنبه هایی از رفتار که در یک زمینه اجتماعی کسب می شوند، برخورد می شود. نظریه پرداز اصلی این دیدگاه آلبرت بندورا  (۱۹۷۷) است که موضع او مبتنی بر این فرض است که هر چند یادگیری حیاتی است، عواملی غیر از محرک ساده- تداعیهای پاسخ و وابستگیهای تقویت – لازم است تا ایجاد رفتارهای اجتماعی پیچیده (نظیر نقش) را که سازنده شخصیت فرد هستند، تبییین کند. به ویژه عوامل شناختی نظیر حافظه، فرایندهای نگهداری ، و فرایندهای خودگردانی  اهمیت زیادی دارند و بخش عمده تحقیقات در این دیدگاه بر الگوگیری  و یادگیری مشاهده ای  به عنوان سازوکارهایی که می توانند توصیف قابل قبولی از قواعد رفتار در زمینه های اجتماعی ارائه دهند، متمرکز بوده است.(پروین،۱۹۹۶)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۷-تعامل گرایی: این دیدگاه، دیدگاهی التقاطی است. تعامل گرایی به برخی واقعیتها در مکتبهای ذکر شده در بالا معترف است، و معتقد است شخصیت حاصل تعامل بین صفات خاص و پیش آمادگیها  و شیوه ای است که محیط بر نحوه ظهور این صفات و تمایلات رفتاری اثر می گذارد. به اعتقاد تعامل گرایان بسیار بعید است که بتوان گفت شخصیت به عنوان یک چیز متمایز و واضح وجود دارد، بلکه این اصطلاح نوعی اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگوهای پیچیده تعاملی است.  جالب توجه است که رویکردهای نظری فوق را می توان نماینده دو نقطه نظر درباره  اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگوهای پیچیده تعاملی است.  جالب توجه است که رویکردهای نظری فوق را می توان نماینده دو نقطه نظر درباره اصطلاح شخصیت دانست. برای دیدگاه ها ۱ تا ۳ شخصیت یک سازه نظری، یک جوهر درونی فرضی است که نقش علی در ایجاد رفتار دارد، و از یک دیدگاه نظری، دارای توان تبیینی قوی و قطعی است. برای دیدگاه های ۴ تا ۷، شخصیت عاملی درجه دو است که بر مبنای ثبات در رفتار استنباط می شود، و با این حساب مفهومی است که توان تبیینی نسبتاً ضعیفی دارد. .(پروین،۱۹۹۶)

۸-نظریه های الگوی فرهنگی : هانس و آیزنگ  (۱۹۷۲) معتقد است که مردم شناسان و جامعه شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که شخص در آنها پرورش می یابد. بنابراین، مشاهدات مالینوسکی  و مید  درباره جهانی نبودن عقده ادیپ و عدم ثبات دوران بلوغ نشان می دهد که فرهنگهای مختلف با نیازهای آدمی به شیوه های متفاوتی برخورد  می کنند و سازمان شخصیتی متفاوتی به وجود می آورند. اما روان شناسان ضمن اینکه می پذیرند شخصیت همواره در یک محیط اجتماعی خاصی شکل می گیرد، اما توجه آنها بیشتر معطوف به گوناگونی هنجارهای فرهنگی است.(سیاسی،۱۳۴۹)

۲-۲۳ تعاریف شخصیت

با وجود بحثهایی که در بالا در زمینه تعریف شخصیت مطرح شد، بسیاری از روانشناسان معتقدند که اگر قرار باشد مفهومی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، نخستین گام در این بررسی آن است که بتوان تعریفی از مفهوم مورد نظر ارائه نمود تا مرزهای مشخصی برای آن تعیین شود و مانع از تداخل آن با مفاهیم دیگر گردد. به همین جهت، صاحبظران همواره بر ارائه یک تعریف جامع و مانع تأکید دارند.

در زبان عامه، شخصیت به معانی دیگری به کار می رود، مثلاً، وقتی گفته می شود که کسی با شخصیت است، یعنی، اینکه او دارای ویژگیهایی است که می تواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد یا متانت و وقار ویژه ای دارد. همین طور در نقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهایی منفی است که البته باز هم دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد، اما در جهت منفی. همچنین کلمه شخصیت در عرف به عنوان چهره مشهور و صاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کار می رود، همچون شخصیت سیاسی، شخصیت علمی، شخصیت هنری و از این قبیل. اما در روانشناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از آنچه ذکر شد، تعریف می شود، مثلاً، روانشناسی همه کس دارای شخصیت است، و بنابراین، اصطلاحی به نام بی شخصیت در روانشناسی وجود ندارد. در اینجا برخی از تعریفهایی که از شخصیت شده است، عرضه می شوند:

شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته ی دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر، آن نقاب یا ماسکی که فرد برای سازش با محیط، که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است، به چهره خود نهاده است (ایزدی، ۱۳۵۱).

“شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی( شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است» (سیاسی، ۱۳۵۴)

“شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگیهای و گرایشهاست که مشابهت و تفاوتهای رفتار روان شناختی افراد ( افکار، احساسات، و اعمال) را که دارای تداوم زمانی بوده و ممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوند. یا به آسانی درک نشوند، مشخص می کند” (مدی ، ۱۹۷۲).

شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین، شخصیت یک فرد مجموعه راههایی است که او نوعاً نسبت به دیگران واکنش یا با آنها تعامل میکند»(فرگوسن ، ۱۳۷۰).

شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علایق، استعدادها، تواناییها، گرایشها و صفات دیگر اوست. بدین ترتیب، می توان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است».(پروین،۱۹۹۶)

اگر وجوه مشترک تعریفهای فوق را مورد نظر قرار دهیم، می بینیم که اولاً، همه آنها به یک رشته از ویژگیها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند. ثانیاً در همه تعریفها به مسئله تمایز، افتراق، و مشخص کردن فرد از افراد دیگر به طور صریح یا به طور تلویحی اشاره شده است. بنابراین، می توانیم به تعریفی قابل قبول برسیم که به طور نسبی حاوی ویژگیهای مشترک تعریفهای ذکر شده باشد: شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند(کریمی، ۱۳۸۲).

۲-۲۴ عوامل بوجود آورنده شخصیت

عوامل ایجاد کننده شخصیت دو دسته اند: عوامل وراثتی که به وجود آورنده ویژگیهای جسمی هستند و عوامل محیطی که زمینه ساز رشد و توسعه جنبه های وراثتی و ایجاد کننده بسیاری از خصوصیات اکتسابی شخصیت می باشند. سنگ بنای اولیه شخصیت از هنگامی گذاشته می شود که یک اسپرماتوزوئید(سلول جنسی نر) با یک اووم ( سلول جنسی ماده) ترکیب می شود و سلول تخم را به وجود می آورد. هر سلول تخم حاوی ۲۳ کروموزوم  از مادر و ۲۳ کروموزوم از پدر است که این کروموزومها از طریق ژنهایی که روی آنها قرار دارند، ناقل صفات مختلف والدین به فرزندان هستند. از این ۲۳ جفت کروموزوم تنها جفت آخر تعیین کننده جنسیت است. این جفت آخر در مردان به صورت xy ودر زنان به صورت xx خوانده می شود بدین ترتیب، نخستین تمایز شخصیتی که جنسیت در مرد و زن است با ترکیب خاص کروموزومی مشخص می شود. ژنها که در واقع انتقال دهنده صفات هستند، بسیار با ثبات اند، و تنها جهش و تغییرات حاد محیطی قادرند در ژنها تغییر ایجاد کنند. (ابراهیمی،۱۳۸۷)

دستگاه عصبی انسان نیز که از طریق تکانه های عصبی، اداره کننده فعالیتهای انسان است، می تواند در تفاوت میان شخصیتها مؤثر باشد. پاولوف فیزیولوژیست مشهور روسی تفاوتهای شخصیتی را بر حسب فرایندهای برانگیختگی و بازداری توجیه کرده است. به عقیده او اگر برانگیختگی و بازداری هر دو متحرک و پرنوسان باشند، شخصیت حاصله، مزاج دموی خواهد بود. اگر هر دو فرایند متعادل و راکد باشند، شخصیت حاصله، مزاج بلغمی خواهد بود. اگر برانگیختگی و بازداری هر دو کند و راکد باشند، شخصیتی که نتیجه می شود، شخصیت حاصله صفراوی مزاج خواهد بود. اما در مورد صحت نظر پاولوف در مورد شخصیتهای انسانی جای بحث و تردید است. (ابراهیمی،۱۳۸۷)

نقش هورمونهای گوناگون نیز در تعیین و شکل دهی شخصیت بسیار حایز اهمیت است. غالب این هورمونها که ترشحات غدد درون ریز ( غددی که ترشح خود را مستقیماً وارد جریان خون می کنند) هستند، کنترل رشد جسمی و حتی خلق و خوی انسان را به عهده دارند. ترشحات غده هیپوفیز کنترل کننده کار سایر غدد است و ترشح غده لوذالمعده (پانکراس) نقش کنترل و تنظیم قند خون را در بدن به عهده دارد. اما ویژگیهای وراثتی برای تحقق یافتن و رشد خود به زمینه ای مناسب نیاز دارند و این محیط است که چنین زمینه ای را می تواند فراهم سازد. هر قدر فرد از نظر ویژگیهای وراثتی ممتاز و برجسته باشد، اگر در محیطی نامناسب قرار می گیرد، توانایی های ارثی او امکان کمتری برای شکوفا شدن پیدا خواهند کرد. کودکانی که در محیطهای دور از محیط انسانی پیدا شده اند، گواه روشنی بر این مدعا هستند. این کودکان از بسیاری جنبه های رشد شخصیت از کودکان عادی عقب مانده تر بوده اند و حتی آموزشها و امکانات فراهم شده بعدی برای آنان نتوانسته است عقب ماندگیهای آنها را به طور کامل جبران کند. آنچه در بررسیهای گوناگون مشخص شده است، این است که محیط و وراثت هر دو در ایجاد شخصیت به طور متقابل سهم دارند و نمی توان تمایز مشخصی از نظر میزان تأثیر آنها بر شخصیت انسان قائل شد(کریمی، ۱۳۸۲).

۲-۲۵ رشد شخصیت

تاریخچه زندگی یک فرد در واقع مدتها پیش از تولد او آغاز می شود، زیرا تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی پیش از تولد آغاز می شوند. معمولاً رشد شخصیت را پس از تولد طی چند دوره مورد مطالعه قرار می دهند که عبارت اند از: دوره شیر خوارگی ( از تولد تا ۲ سالگی)، دوره پیش دبستانی ( ۲ تا ۵ سالگی)، دوره کودکی میانه ( ۶ تا ۱۲ سالگی) و دوران بلوغ ( ۱۳ تا ۱۸ سالگی)، دوره بزرگسالی ( ۵۰ تا ۶۰ سالگی) و دوره کهنسالی ( از ۶۰ سالگی به بعد). دوره شیر خوارگی از جهات گوناگون بر رشد شخصیت در دوره بزرگسالی تأثیر می گذارد، چرا که بیشتر ویژگیهای شخصیتی دوره های بعدی رشد را می تواند در این دوره ردیابی کرد. همچنین نکته جالب در این دوره آن است که حتی از نظر شخصیت در دوره نوزادی نیز بین کودکان مختلف تفاوتهای قابل توجهی مشاهده می شود که حاکی از تأثیرات متفاوت عوامل ژنتیکی و محیطی هستند، مثلآً، وجود واکنش مانع محرک در بعضی نوزادان در نهایت منجر به اختلال شخصیتی در خود فرو روی می شود. نکته جالب دیگر، وجود ثبات در بعضی از الگوهای واکنشی است که آغاز آن از دوره نوزادی است، یعنی رفتار خاصی که در دوره نوزادی در کودک مشاهده می شود تا سنین بزرگسالی دوام پیدا می کند. تحقیقات فراوانی این نکته را تأیید کرده اند.

دلبستگی یکی از واکنشهایی است که در دوران نوزادی نسبت به مادر ایجاد می شود و حاکی از احساس امنیت خاطر در نوزاد بر اثر وجود و حضور مادر است. این الگوی رفتاری در حیوانات نیز مشاهده شده است و ظاهراً نقش مهمی در رشد شخصیت دارد. رفتارهای گوناگون دیگری نظیر رفتار اکتشافی، اضطراب، سخنگویی، و اجتماعی شدن و نظایر آنها را می توان در دوران نوزادی ریشه یابی کرد. عوامل محیطی گوناگونی در این دوره در رشد شخصیت تأثیر می گذارند که مهمترین آنها الگوهای فرزند پروری و اجتماعی کردن کودک است. در دوره پیش دبستانی بسیاری از الگوهای رفتاری آغاز شده، در دوره شیرخوارگی به تکامل خود ادامه داده و شکل گیری شخصیت را در مرحله ای بالاتر امکان پذیر می سازند. رشد زبان در کودک سبب توانایی او به بازنمایی اشیاء و رویدادهای بیرونی به صورت نمادها و سمبولها می شود که حاصل آن شکل گیری تصور از خود در کودک است. عوامل متعددی در رشد شخصیت و ایجاد تفاوت میان شخصیت کودکان مختلف نقش دارند که از آن میان می توان به ساختار خانواده، ترتیب تولد، تفاوتها ی جنسی، حضور یا عدم حضور والدین در خانواده، اثرات گروه همسالان و مانند آن اشاره کرد. (اتکینسون،ترجمه براهنی،۱۹۸۲)

دوره کودکی میانه از این لحاظ در رشد شخصیت اهمیت دارد که کودک در محیط مدرسه با کودکان داراری شخصیتهای گوناگون در تماس و مراوده قرار می گیرد. روانکاوان این دوره را دوره نهفتگی از نظر رشد جنسی می دانند و معتقدند که شخصیت کودک پس از حل عقده ادیپ در این دوره در یک حالت فلات به سر می-برد. مدرسه در دوره کودکی میانه یا دبستانی نقش مهمی در اجتماعی کردن کودک ایفا می کند. در اینجاست که هماهنگ و همسو بودن خانواده و مدرسه می تواند تأثیری مثبت بر شخصیت کودک داشته باشد، همان طور که اختلاف و هماهنگی بین این دو نهاد در ایجاد اختلال در رشد شخصیت می تواند اهمیت پیدا کند. از وجوه مهم تفاوت در شخصیت کودکان در این دوره تفاوت انگیزه پیشرفت است که به عنوان نیروی محرکه افراد به سوی زندگی آینده آنها عمل می کند. از دید بعضی محققان میزان و شدت انگیزه پیشرفت در جامعه ها عمدتاً تابع شیوه های فرزند پروری در فرهنگهای مختلف است. همچنین میان انگیزه پیشرفت درونی و انگیزه پیشرفت بیرونی باید تمایز قایل شویم. انگیزه پیشرفت درونی برای خود فرد ارضا کننده است، اما ممکن است از نظر اجتماعی قابل قبول نباشد. انگیزه پیشرفت بیرونی هدفش جلب توجه دیگران است، اما ممکن است برای خود فرد ارضا کننده نباشد(شولتز،ترجمه محمدی،۱۳۸۹).

دوره بلوغ با رشد سریع و تغییرات بارز جسمی مشخص می شود. ظهور علایم جنسی ثانوی نظیر روییدن مو در صورت وتغییر صدا در پسران و رشد سینه ها و عادت ماهانه در دختران مختص این دوره است. در عین حال، این تغییرات جسمی با تغییرات روانی مختلفی همراه است و به همین جهت، دوره بلوغ یکی از دوره های جالب و حتی اسرار آمیز رشد شخصیت شناخته می شود. پذیرش نقش مربوط به جنس، تخیل درباره آینده و کوشش برای پیشرفت از جمله این ویژگیهاست. در عین حال، ایجاد حس خودمختاری و طغیان هنجارهای تحمیلی از سوی خانواده و اطرافیان، گرایش به گروه همسالان و وابستگی به گروه، دوستیهای پایدار، فدارکاری و وفاداری نسبت به عهد و پیمان نیز از وجوه مشخصه شخصیت جوان در دوران بلوغ است.

دوره بزرگسالی را می توان دوره تکامل فکری و سازندگی دانست، زیرا این دوره ای است که فرد به خودشکوفایی تمایل پیدا می کند و معمولاً آثار سازنده این دوره به شکل فعالیتهای علمی، سیاسی، هنری و پرورش فرزندان نسل بعد ظاهر می شود. (شولتز،ترجمه محمدی،۱۳۸۹).

دوره کهنسالی اگر چه ظاهراً دوران رکود زندگی شخص به نظر می آید، اما بسیاری از افراد تا این مراحل دوران زندگی خود همچنان دارای هدفها و برنامه هایی برای زندگی هستند و در رسیدن به این هدفها تلاش می کنند و سعی دارند به یکپارچگی خود برسند، این تلاشها آنان را برای کمتر هراسیدن از مرگ آماده می کند(کریمی، ۱۳۸۲).

۲-۲۶ ویژگی شخصیتی نوع (( الف )) یا ((ب)) و استرس

امروزه مهمترین ویژگی شخصیتی که درباره آن در ادبیات استرس گفتگو می شود، شخصیت نوع ((الف)) است. این نوع از شخصیت اولین بار توسط ((می­یر فریدمن )) و ((ری روزنمن)) که تحقیقاتی را درباره اثر فشارهای عصبی و روانی روی بیماریهای قلبی انجام می­دادند مشخص گردید. آنان شخصیت تیپ ((الف )) را به عنوان (( افراد پیچیده احساساتی تعریف می­ کنند که در کسانی میتوان مشاهده نمود که همواره در یک حالت تهاجمی و کشمکش هستند تا هرچه بیشتر و بیشتر در زمان کمتر و کمتر بدست آورند و در صورت لزوم برای رسیدن به هدف با افراد و عوامل دیگری به مقابله بر می خیزند)).

شخصیت­های نوع ((الف)) تهاجمی و فعال هستند. آنها آمادگی مخالفت با دیگران جهت بدست آوردن آنچه که میخواهند دارند. هنگامی که در موقعیتی قرار میگیرند که تعدادی موانع وجود داشته باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که در آن درگیر شوند تا آنکه از آن دوری نمایند .

آنها بسیار جاه­طلب و بلندهمت بوده و به سختی تلاش مینمایند، استانداردهای بسیار بالایی را برگزینند و اغلب بیش از حد انتظار کار و فعالیت مینمایند. آنها غالباً رقابتی بوده و همیشه در حال مبارزه هستند. در مقابل، شخصیت­های نوع ((ب)) احساس فشار کمتری مینمایند. آنها در فاصله معینی فعالیت میکنند و بدون احساس گناه، استراحت مینمایند. این افراد بر اساس دستورالعمل کار میکنند و استانداردهای پایینی را برای خود بر میگزینند و به آرامی فعالیت میکنند.

افراد نوع ((ب)) اجازه می دهند که کارها روال عادی خود را طی نماید تا اینکه بخواهند وارد مبارزه جدی شوند. فریدمن و رزنمن به این نتیجه رسیدند که افراد با شخصیت نوع ((الف)) احتمال بیشتری دارد که استرس شدید را تجربه کنند و به بیماریهای قلبی دچارگردند (فریدمن وروزنمن،۱۹۷۴)

خصوصیات غالب افرادی که دارای شخصیت نوع ((الف)) هستند به این شرح است :

۱- بیش از حد کار میکنند و حتی روزهای تعطیل و استراحت را نیز صرف کار مینمایند.

۲- تحت فشار موعدها و مهلت­های انجام یافت کار قرار میگیرند و برای به موقع انجام شدن امور نگرانی پیدا میکنند.

۳- اغلب با خود و دیگران در رقابت هستند و استانداردها وهدفهای بالا برگزیده و میکوشند هر طور شده به آنها دست یابند.

۴- آرام و سکون ندارند و دائم بی­قرارند.

۵- اغلب مضطربند و قادر به ایجاد آرامش برای خویشتن نیستند.

۶- غالباً چند هدف را توأماً انتخاب میکنند و میکوشند همه آنها را با هم تحقق بخشند.

۷- اوقات فراغت را اتلاف وقت میدانند و به غیر از کار، سرگرمی دیگری ندارند.

۸- همواره وقت کم دارند و در سخن گفتن، غذا خوردن، راه رفتن و…. شتابزده و عجولند.

۹- موفقیت را به طور کمی میسنجند و ذهنی مملو از آمار و ارقام دارند

۱۰- ناشکیبا بوده و غالباً پرخاشجو و خشن به نظر می رسند ( الوانی ، ۱۳۶۸ ، ص ۴۹).

خصوصیت افراد دارای شخصیت نوع ((ب))

۱- صبور و شکیبا و بردبار هستند .

۲- خوشرو و آرام میباشند .

۳- در برخوردها و مراوداتشان ملایم هستند .

۴- برای تفریح کار میکنند نه برای برنده شدن . در کارکردن متعادل هستند . در این مورد افراط نمیکنند ۵- نسبت به موعدهای کاری خیلی حساسیت نشان نمیدهند .

۶- اهل رقابت نیستند .

۷- بدون احساس گناه استراحت میکنند و از اوقات فراغت نهایت لذت را میبرند .

۸- اهل لاف و گزاف نیستند .

۹- یک کار را سر فرصت انجام میدهند و بعد از فراغت از آن به کار بعدی می پردازند.

یافته های روشنی که از تحقیقات پزشکی روی شخصیت های نوع ((الف)) بدست آمده است نشان میدهد که آنها بیشتر دچار بیماریهای مزمن قلبی میشوند. در یک مطالعه از ۳۰۰۰ نفر مرد، ۷۷ درصد آنهایی که حملات قلبی داشته اند از نوع شخصیت ((الف )) بوده اند. یافته ها نشان می­ دهند که در سنین بین ۳۹ تا ۴۹ سال، افراد نوع ((الف)) ۵/۶برابر نوع ((ب)) حوادث بیماریهای قلبی را تجربه می­ کنند. خلاصه اینکه، افراد نوع (( الف)) خودشان را بیشتر در معرض موقعیت­های فشارزا قرار میدهند و به خودشان فشار وارد میآورند که در آن موقعیت­ها به سختی کار کنند. به همین خاطر، بیشتر پیامدهای چنین تنیدگی بالایی را تجربه خواهند نمود(فریدمن وروزنمن،۱۹۷۴)

تا این اواخر محققین باور داشتند که افراد دارای رفتار نوع ((الف)) احتمال بیشتری دارد تا به استرس در شغل و غیر شغل دچار شوند مخصوصاً باورهای زیادی وجود داشت که رفتار نوع ((الف)) میتواند با شدت بیشتری برای بیماریهای قلبی مضر باشد. یک تجزیه و تحلیل خلاصه از شواهد، نتایج جدیدی را بدست میدهد. با در نظر گرفتن اجزای مختلف رفتار نوع ((الف)) این نتیجه بدست آمد که تنها خصومت و عصبانیت از رفتار نوع ((الف)) واقعاً با بیماریهای قلبی در ارتباط است. عصبانیت مزمن، بدگمانی و سوء ظن میتواند بسیار خطرناک باشد ( الوانی ، ۱۳۶۸ ، ص ۴۹).

اگرشخصی خیلی پرانرژی،رقابت جو،جاه طلب،بی حوصله وستیزه جوباشد،احتمالا آثاراسترس شدت پیداخواهدکرد.اشخاصی که تیپ شخصیتی Aدارند،به طوردایم عصبانی می شوند،تندتند حرف می زنند،احساس فوریت می کنندواغلب به مسئولیتهای خود می اندیشند.نقطه مقابل شخصیت تیپA،شخصیت تیپBاست. کسانی که شخصیت تیپ Bدارند،آرام،راحت وبدون تنش هستند.(ماتیوز،۱۹۸۴:ویلیامز،۱۹۸۴)

۲-۲۷ پژوهشهای انجام شده درداخل وخارج

پژوهشی با هدف شناخت و تبیین دیدگاه و تجربیات بیماران مبتلا به ام-اس ساکن در شهرستان اهواز در زمینه اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن، به عنوان بخش مهمی از حیطه های عملکردی  زندگی افراد  انجام شده است.این پژوهش به شیوه پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. روش اجرای پژوهش به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق بود. اشباع داده ها با ۱۱ شرکت کننده به دست آمد.یافته ها با بهره گرفتن از روش کولیزی تجزیه و تحلیل شد. مطالعه مکرر جملات بیان شده توسط شرکت کنندگان در مصاحبه ها، منجر به ظهور ۹ زیرمضمون و ۴ مضمون اصلی در ۱ زمینه کلی دیدگاه و تجربیات بیماران مبتلا به ام-اس ساکن در شهرستان اهواز در زمینه اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن گردید.در این مطالعه شرکت کنندگان به تاثیر اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن روی عملکردهای افراد اشاره کردند که در قالب زیر مضمون های تاثیر روی عملکرد جسمانی و تاثیر روی عملکرد روانی تقسیم بندی شد که خود منجر به ظهور مضمون اصلی اهمیت و هدف اوقات فراغت شد. به عبارت دیگر اهمیت و هدف، نحوه گذران، موانع و پیشنهادات از جمله مسائل مطرح شده در دیدگاه و تجربیات بیماران ام اس ساکن در شهرستان اهواز در زمینه اوقات فراغت و فعالیتهای مربوط به آن می باشد.( قنبری، قاسم زاده،۱۳۹۰)

در تحقیق احدی ۱۳۷۱ در زمینه اختلالات روان تنی اظهار میدارد:

در یک بررسی روی (۲۰۰۰دانشجو نشان داد که ۶۴% آنان دارای ناراحتی های گوارشی و۴۲%دچار تشویش واسترس و تپش قلب بوده اند .احدی اظهار میکند هنگامی که این افرادنتوانند پاسخ مناسبی به فشار های روانی بدهند به پاسخ پولی و معمولا بدنی می پردازندودر نتیجه دچا عارضه بدنی می شوند.در این پزوهش مشخص می شود که اختلالات روان تنی در زنان متاهل بیش از افراد مجرد دیده می شود(ظریفیان، ۱۳۷۳)

دریک پژوهش که به دنبال بررسی رابطه شوخ طبعی ورویدادهای منفی زندگی باافسردگی دردانشجویان تبریزبودکه دراین پژوهش۲۰۰نفر(۱۰۰دخترو۱۰۰پسر)به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها ازمقیاس شوخ طبعی خشوعی،فهرست رویدادهای زندگی وآزمون افسردگی بک استفاده شد.داده ها بااستفاده ازضریب همبستگی وتحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.نتایج پژوهش نشان دادکه افسردگی باشوخ طبعی رابطه منفی ومعنی داردوبارویدادهای استرس زای زندگی رابطه مثبت ومعنی داروجودداشت/ازسویی نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه متغیرهای شوخ طبعی و رویداد- های استرس زای زندگی توان پیش بینی معنی دارافسردگی رادارند.(بهادری خسروشاهی، خانجانی ،خرداد ۱۳۹۰ )

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

پژوهشی رابطه تیپ شخصیتی ورضایت شغلی باسلامت روانی درکماندوها رابررسی کرد.این پژوهش یک پژوهش توصیفی-مقطعی بانمونه ای ۱۰۰نفری ازبین جامعه کماندوهای پرندک که براساس روش نمونه گیری به صورت تصادفی منظم انتخاب شدند،بااستفاده ازپرسشنامه سلامت روانی،تیپ شخصیتی اسپنسرورضایت شغلی دانت موردبررسی قرارگرفتند.داده های به دست آمده باروش آماری همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون موردتحلیل قرارگرفتند. نتایج نشان دادهمبستگی معنی داری بین تیپ شخصیتی وسلامت روانی(۱%p<) وهمچنین بین رضایت شغلی وسلامت روانی درسطح(۱%p<)وجودداشت.تیپ شخصیتی ب ورضایت شغلی سهم بیشتری درپیش بینی سلامت روانی داشتند.( اسلامی، رسولی ،۱۳۹۱)

گروهی از پزشکان ایتالیایی در تحقیق روی درمانهای جدید ام.اس به نتایجی رسیدند. این نظریه توسط دکتر پائولو زامبونی، جراح عروق و استاد سابق دانشگاه در Ferrara ارائه شده است. زامبونی در انجام پژوهش خود دربیماران ام.اس متوجه شد که تقریبا تمام آنها یک نوع پیچیدگی و انسداد در رگ گردن بالایی خود و قفسه سبنه اشان دارند که باعث اختلال جریان خون در مغز می گردد. او براین باور است که همین عامل موجب بیماری ام اس می گرددد.; زا مبونی دستیابی به این موفقیت را فرصت جدیدی برای تحقیقات بیشتر دراین زمینه می داند.او با بهره گرفتن از سونوگرافی ، دریافت که تقریبا تمام بیماران ام.اس انسداد در رگ بالای گردن خود و قفسه سینه دارند در حالی که افراد سالم اینطور نبودند. زامبونی اشاره می کند که این وضعیت ، موجب نارسایی وریدی مزمن مغزی- نخاعی می گزدد و معتقد است که در افراد با این شرایط ، خون نمی تواند به درستی از مغز تخلیه شود و این جریان واژگونه می گردد (موجب برگشت دوباره به مغز)که موجب ذخیره شدن آهن و تبدیل آن به ماده ای سمی در ماده ی خاکستری مغز می گردد و همین آهن اضافی موجب از بین رفتن میلین مغز و ایجاد اختلال در واکنش های دفاعی بدن و نهایتا ام.اس می گردد. ( زامبونی ، ۲۰۰۹)

پژوهشگران انگلیسی در یک بررسی نشان دادند، استرس در محل کار عامل عمده ای در ابتلا به بیماری قلبی و دیابت است. اگرچه رابطه استرس با بیماری به اثبات رسیده بود اما تحقیق “مجله پزشکی انگلیس” برای نخستین بار روند بیولوژیکی استرس را در بروز این بیماریها نشان داد. این تحقیق بر روی

پژوهشی به بررسی تعیین راهبردهای مقابله ای برای رویارویی بارویدادهای استرس زای زندگی درجانبازان دارای اختلال استرس پس ازسانحه ی (PTSD)وجانبازان فاقداختلال استرس پس ازسانحه ی (PTSD) درشهرستان کرمانشاه پرداخت.برای این منظور،ازبین جانبازانی که درسال ۱۳۸۹درشهرستان کرمانشاه زندگی می کردندتعداد۶۰نفربه روش تصادفی ساده انتخاب شدند.تحلیل داده هابااستفاده ازتحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا)ضریب همبستگی پیرسون وآزمونTنشان دادکه بین روش مقابله ای مسئله مدارجانبازان دارای اختلال استرس پس ازضربه وجانبازان فاقداختلال ،استرس پس ازضربه،تفاوت معنی داروجودندارد،اماروش مقابله ای هیجان مدارجانبازان دارای اختلال استرس پس ازضربه وجانبازان فاقداختلال،استرس پس ازضربه تفاوت معنی داروجوددارد.همچنین بین خطرناک ارزیابی کردن رویدادهای استرس زای زندگی وروش مقابله ای هیجان مدار،رابطه ی مثبت معنی دارمشاهده شد،امابی خطرارزیابی کردن رویدادهای استرس زای زندگی واستفاده ازروش مقابله ای مسئله مدار،رابطه مثبت معنی داری مشاهده نشد.(حکمی،ضیاضیابری،عسگری،۱۳۹۰)

در یک پژوهش به منظور مطالعه میزان استرس در تیپ شخصیتی ‎A و ‎B، ۲۰ نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت معلم تهران (۱۰ نفر تیپ شخصیتی ‎A و ۱۰ نفر تیپ شخصیتی ‎B) را با کمک مقیاس تیپ ‎شناسی شخصیت ‎A و ‎B اسپنسر رانوس و نیز براساس آزمون اضطراب‎سنج کتل مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‎های این پژوهش نشان می‎دهد که در کل آزمودنیهای تیپ شخصیتی ‎A استرس بالاتری را از افراد تیپ شخصیتی ‎B تجربه می‎کنند (با اختلاف میانگین = ۸/۲)همچنین برحسب نتایج آزمون تحلیل آماری ‎t استودنت در درجه آزادی ۱۸ = d.f و در سطح ‎۰۵/۰ =   در جهت بررسی فرضیه ۲ سویه تحقیق «که بین میزان استرس تیپ شخصیتی ‎A و ‎B تفاوت معنی‎داری وجود دارد»، یافته‎ها بیانگر تفاوت معنی‎داری بین میزان استرس در ۲ تیپ شخصیتی ‎A و ‎B می‎باشند که این یافته‎ها در این پژوهش با یافته‎ها و نتایج تحقیقات مشابه (نظیر تحقیقات فریدمن و روزنمن  (۱۹۷۴) یا تحقیقات پرایس (۱۹۸۳)) هماهنگی قابل ملاحظه‎ای را نشان می‎دهند.(زیارتی،۱۳۷۹)

مطالعه ای با هدف بررسی ارتباط استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، روش های مقابله با استرس و عملکرد تحصیلی دانشجویان مامایی انجام گرفت.این مطالعه توصیفی- مقطعی روی ۱۵۵ دانشجوی مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون در دو سال متوالی ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ انجام شد. ابزار پژوهش، براساس پرسش نامه استرس آموزش بالینی اخوان اکبری، خودکارآمدی عمومی شرر، حمایت اجتماعی ساراسون، مقابله با استرس اندلر و پارکر و استرس رویدادهای زندگی هولمز و راهه تهیه شد. نمره آزمون جامع و تفاوت میان معدل دیپلم و لیسانس، معیار عملکرد بالینی و تحصیلی بود. داده ها توسط نرم افزار ۲۰ SPSS و با بهره گرفتن از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون T مستقل تحلیل شدند.میانگین نمره استرس آموزش بالینی دانشجویان در حد متوسط بود. استرس آموزش بالینی با استرس رویدادهای زندگی، مقابله با استرس و زیرگروه های مقابله اجتنابی و هیجانی همبستگی مثبت و معنی دار داشت. همبستگی بین حیطه تجارب بالینی با عملکرد تحصیلی و عملکرد بالینی مثبت و معنی دار بود.(دانشکده پزشکی،۱۳۹۱)

پژوهشی به بررسی رابطه تیپ های شخصیتی و استرس شغلی با سلامت روان در کارکنان پرداخته است.. در این پژوهش که از نوع توصیفی است، از آزمونهای تیپ شخصیتی (راتوس) استرس شغلی (اسیپو)وسلامت روان (GHQ) برروی ۸۰ نفر از کارکنان تولیدی رضا نخ که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند اجرا گردید و داده ها نیز به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه تحلیل شده اند. نتایج نشان داد که بین تیپ های شخصیتی (A-B) و استرس شغلی با سلامت روان ارتباط معنا داری وجود دارد.(P=0/00) و بین کل شخصیت و سلامت روان رابطه ی معناداری وجود دارد.(P=0/00) و همچنین محیط فیزیکی و دوگانگی نقش سلامت روان را پیش بینی می کنند که به ترتیب سطح معناداری آنها( ۰۱۲/۰ و ۰۰۴/۰) می باشد.(عقیلی نژادوهمکاران،۱۳۸۶)

دریک مطالعه که به بررسی رابطه بین استرس وتیپ شخصیتی دزابتلا به بیماری عروق کرونرقلب پرداخته است..دراین مطالعه که برروی ۲۰۰نفرازبیماران بیمارستان قلب امام علی(ع)شهرکرمانشاه اجراشده ازروش توصیفی همبستگی وازروش نمونه گیری دردسترس وپرسشنامه تعیین الگوی شخصیتی راتوس ومیزان استرس داس-۴۲استفاده شده است.داده هابه وسیله نرم افزار SPSS- 18 وبااستفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون،تحلیل واریانس یک طرفه،آزمون تی مستقل وآزمون یومن ویتنی پیش بینی وموردتجزیه وتحلیل قرارگرفته است.یافته هانشان می دهددرسطح معنی داری۱ ۰۰/۰بین متغیراسترس وتیپ شخصیتی رابطه معناداری برقراراست.رابطه بین سن واسترس نیز درسطح معنی داری۱۱ ۰/۰تاییدشده است،سطح معنی داری متغیرجنس براسترس(۵%)ارتباط معناداری برقرارنکرده است وسطح معنی داری متغیرجنس برتیپ شخصیتی ۷۵۳%این رابطه نیزتاییدنمی گردد.(دکتر طهماسبیان وهمکاران،۱۳۹۰)

علی اکبرثمری واحمدی لعلی فاز«رابطه ی بین روابط متقابل وگی های شخصیتی واسترس شغلی درمحیط کار»راموردمطالعه قراردادند:

دراین پژوهش به منظوربررسی ویژگی های شخصیت واسترس شغلی ازپرسشنامه کتل ،پرسشنامه نیپ شخصیت (A-B)راتوس،پرسشنامه ی عزت نفس کوپراسمیت (فرم تجدیدنظرشده برای بزرگسالان)ومقیاس استرس شغلی کودرون استفاده شد.

نمونه آماری ۷۰ نفرازکارکنان شرکت برق خراسان بااستفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان دادکه ازبین متغیریهای موردمطالعه،اضطراب کل درسطح معنی داری(۰/۰۰۰)وتیپ (A-B)درسطح معنی دار۳۲%بیشترین سهم رادرپیش بینی استرس شغلی داشته اند.ضمن اینکه متغییر اضطراب آشکاردارای بیشترین سهم درپیش بینی عزت نفس پایین کارکنان شرکت مذبور بوده است.

فصل سوم

روش پژوهش

در این فصل به معرفی روش پژوهش، جامعه ونمونه آماری ، ابزارهای اندازه گیری ، روش جمع آوری اطلاعات ، روش تحلیل داده ها و چگونگی انجام تحقیق به تفصیل پرداخته خواهد شد.

۳-۱ روش پژوهش

روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار می گیردازنظراجراکاربردی وازنظرروش،توصیفی همبستگی است. روش همبستگی برای دوهدف عمده به کارمی رود.۱-کشف همبستگی بین متغیرها،۲-پیش بینی یک متغیرازروی یک یاچندمتغیردیگر.هدف تحقیق همبستگی عبارت است ازدرک الگوهای پیچیده رفتاری ازطریق مطالعه همبستگی بین این الگوهاومتغیرهایی که فرض می شودبین آنهارابطه وجوددارد.این روش مخصوصادرشرایطی مفیداست که هدف آن کشف رابطه بین متغیرهایی باشدکه درمورد آن هاتحقیقاتی انجام نشده است.(لاهدرن،۱۹۶۸ )دراین روش،متغیرهاممکن است هم زمان، یادرزمان های متفاوت مورداندازه گیری قرارگیرند.مزیت عمده آن این است که به محقق اجازه می دهدمتغیرهای زیادی رااندازه گیری کندوهمزمان همبستگی درونی آنهارامحاسبه نمایند.امتیازدیگرروش همبستگی دراین است که می توانددرباره درجه همبستگی بین متغیرهای موردمطالعه،اطلاعات لازم رافراهم سازد.بهترین مورداستفاده ضریب همبستگی عبارت است ازتعیین میزان همبستگی بین دو یاچندمتغیروهمچنین کشف عوامل علی که پس ازشناسایی دریک طرح آزمایشی موردآزمون قرارگیرند. (دلاور،۱۳۹۲ )

۳-۲ متغیرها

متغیرپیش بین: بیماری ام اس

متغیرملاک: استرس

۳-۳ جامعه آماری

جامعه آماری کلیه مراجعه کننده هابه بیمارستان امام رضا دارای پرونده مربوط به بیماری ام اس که بیماری آنهاتوسط پزشک متخصص تاییدشده است.

۳-۴ روش نمونه گیری

نمونه ی این تحقیق مشتمل بر۵۰نفر(۲۴زن و۲۶مرددارای بیماری ام اس)ازجامعه مذکور می باشد که برای انتخاب آنهاباتوجه به محدودیت های جامعه آماری، ازنمونه دردسترس استفاده شد.

۳-۵ حجم نمونه

باتوجه به محدودیت زمانی و موقعیت بیماران تعداد۵۰نفرکه شامل۲۴زن و۲۶مردبامیانگین سنی۷/۳۹وانحراف استاندارد۷/۶مودربررسی فرارگرفت.برای بیماران درموردموضوع پژوهش وهدف های آن توضیحاتی داده شدوهمچنین اطمینان داده شدکه نتایج حاصل ازاین پژوهش محرمانه است ودرپرونده آن هاثبت نخواهدشد.سپس به اختصاردرموردشیوه تکمیل کردن فرم توضیحاتی به افرادداده شد.بعدازجلب رضایت وهمکاری،این بیماران پرسشنامه های پژوهش راتکمیل کرده وتوسط دستگاه ارزیابی پاسخ پرسشنامه هاموردارزیابی قرارگرفتند.

۳-۶ ابزار اندازه گیری

۳-۶-۱ پرسشنامه تیپ شخصیتیAوB اسپنسر: پرسش نامه تیپ ها ی شخصیتی (A-B) راتوس اسپنسر دارای ۲۵ سوال است که فرد به صورت بله- خیر جواب می دهد اعتبار این آزمون نیز بر اساس بررسی های انجام گرفته توسط گنجی بالاتر از ۸۰% بوده است. به نقل از مرادی(۱۳۹۰) لعلی فاز و ثمری پایایی این ابزار را با استفاده ازروش بازآزمایی بالاتر از ۷۰% و روایی آن را ۸۰% گزارش نموده است .

۳-۶-۲ مقیاس۲۱سؤالی افسردگی-اضطراب-استرس(DASS-21): مقیاس۲۱ سؤالی افسردگی-اضطراب-استرس(لاویباندولاویباند،۱۹۹۵)یک آزمون۲۱سؤالی است که علایم افسردگی،اضطراب واسترس رادرمقیاس چهاردرجه ای ازنمره ۰تا۳می سنجد.این آزمون ازسه زیرمقیاس افسردگی ،اضطراب واسترس تشکیل شده است.نمره فرددرهرمقیاس برحسب هفت گویه مختص آن مقیاس سنجیده می شود.این مقیاس یکی از ابزارهای معتبر برای سنجش نشانه های عواطف منفی محسوب می شودوپایایی وروایی آن درپژوهش های متعدد تاییدشده است (آنتونی،بیلینگ، کاکس،انس وسوینسون ،۱۹۹۸: بشارت، ۱۳۸۴: دازا،ناوی،استنلی وآوریل،۲۰۰۲:لاویباند، ۱۹۹۸:لاویباندولاویباند، ۱۹۹۵: نورتون، ۲۰۰۷). بشارت(۱۳۸۴)درنمونه هایی ازحمعیت عمومی(۲۷۸ n=) وبالینی (۱۹۴n=)،ضرایب آلفای کرونباخ این پرسشنامه رابه ترتیب برای افسردگی۸۷% و۸۹%، برای اضطراب۸۵%و۹۱%،برای استرس۸۹%و۸۷%وبرای کل مقیاس۹۱% و۹۳%گزارش کرده است.این ضرایب،همسانی درونی این پرسشنامه را درحدخوب تایید می کنند.این نتایج روایی همزمان،همگراوتشخیصی پرسشنامهDASS-21راتاییدمی کنند.

۳-۷ روش اجرای پژوهش

پس ازاینکه هرشرکت کننده درجریان هدف پژوهش قرار گرفت درشروع زمان کاری،بسته پرسشنامه دراختیارآزمودنی هاقرار گرفت وازآنهاخواسته شدکه به تکمیل آن اقدام نمایند.

۳-۸ روش آماری

در این پژوهش جهت توصیف متغیرها ازشاخص های آمارتوصیفی (فراوانی– درصد فراوانی- میانگین و انحراف معیار)وبرای تحلیل داده ها از آماراستنباطی (ضریب همبستگی رگرسیون چند متغیره)وبرای تحلیل داده ها از نرم افزار۲۱ SPSS- استفاده شده است.

فصل چهارم

یافته های پژوهش

در این فصل یافته­ ها به صورت جدول ارائه گردیده است.تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزار ۲۱ SPSS-انجام گرفت . برای توزیع نرمال بودن داده­ ها از آزمون کلموگرف- اسمیرنوف (Kolmogorov-smirnov) استفاده شد.در آزمون های انجام شده سطح ۰۵/۰>P معنی دار در نظر گرفته شد. در این فصل ابتدا یافته های توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. پس از آن برای بررسی فرضیه ­های پژوهش، از شاخص آماری تحلیل واریانس و در صورتی که فرض همگنی واریانس­ها برقرار نبود از آزمون t مستقل استفاده شد.

جدول۴-۱ آزمون کلموگرف- اسمیرنوف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تعداد مطلق منفی مثبت sig
سن ۵۰ ۰۳/۰ ۰۳/۰ ۰۳/۰- ۳/۰
جنس ۵۰ ۰۰۷/۰ ۰۰۷/۰ ۰۰۱/۰ ۱/۰
تحصیلات ۵۰ ۱۴/۰ ۱۴/۰ ۱۰/۰- ۰۰۱/۰
           

۴-۱ یافته های توصیفی پژوهش

پژوهش شامل ۵۰نفر بود که متشکل از ۲۴زن و ۲۶ مرد بودند.

در جدول ۴-۱ تا ۴-۷ ویژگی­های دموگرافیکی گروه ها ارائه شده است.

جدول۴-۲ میانگین و انحراف استاندارد آزمودنی ها بر حسب سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تعداد کمینه بیشینه میانگین انحراف استاندارد
ام اس ۵۰ ۲۴ ۴۸ ۷/۳۹ ۷/۶

همان طور که در جدول ۴-۲ آمده است از ۵۰ نفر از آزمودنی شرکت کننده در پژوهش. دامنه سنی آزمودنی­های ام اس از ۲۴ سال تا ۴۸ سال بود و میانگین سنی آنها ۷/۳۹ سال بود. در جدول ۴-۲ کمینه، بیشینه، آزمودنی ها آمده است.

جدول ۴-۳ توزیع فراوانی گروه­ها بر حسب جنسیت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیت   گروه ام اس
شاخص ­ها     فراوانی درصد
زن     ۲۴ ۵۰/۰
مرد     ۲۶ ۵۰/۰
کل     ۵۰ ۱۰۰/۰

جدول ۴-۴ وضیعت تحصیلی گروه­های مورد بررسی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تحصیلات گروه ام اس
شاخص ­ها فراوانی درصد
زیردیپلم ۵ ۱/۸
دیپلم ۱۶ ۲/۳۲
کاردانی ۱۲ ۴/۲۹
کارشناسی ۱۴ ۳/۳۰
کارشناس ارشد ۰ ۰

از ۵۰ نفر آزمودنی شرکت کننده در پژوهش حاضر۵نفر(۱/۸درصد) شرکت­کنندگان مبتلا به بیماری ام اس زیردیپلم و ۱۶ نفر (۲/۳۲درصد) شرکت کنندگان دیپلم بودند. ۱۲ نفر(۴/۲۹درصد) از شرکت­کنندگان مبتلا به ام اس کاردانی، ۱۴ نفر(۳/۳۰ درصد) از شرکت­کنندگان ام اسی کارشناسی بودند.

جدول ۴- وضعیت تیپ شخصیتی بیماران مبتلا به ام اس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  فراوانی درصد فراوانی تراکمی
تیپشخصیتی A ۲۲ ۴/۴۶ ۴/۴۶
تیپ شخصیتی B ۲۸ ۶/۵۳ ۱۰۰
مجموع ۵۰ ۱۰۰  

جدول ۴- وضعیت تیپ شخصیتی بیماران مبتلا به بیماری ام اس را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود فراوانی تیپ شخصیتی B در بیماران مبتلا به بیماری ام اس۲۸ نفر (۶/۵۳ درصد) که بیشتر از فراوانی تیپ شخصیتی A با فراوانی ۲۲ (۴/۴۶ درصد) است.

جدول ۴-۵ میانگین و انحراف معیار استرس، اضطراب و افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سلامت روان ام اس
شاخص ­ها میانگین انحراف معیار
استرس ۱۴/۷ ۵/۳
اضطراب ۷۲/۷ ۹/۳
افسردگی ۱۷/۵ ۱/۳
     

۴-۲ یافته های استنباطی

۴-۲-۱ فرضیه اصلی

بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع A در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

به منظور بررسی رابطه بین تیپ شخصیتی بیماران ام اس نوع A، با توجه به اینکه ۵۰ نفر بیمارداشته ایم که ۲۲ نفر آنها تیپ شخصیتی نوع A بودند لذا پس از بررسی استرس رویدادهای زندگی و گرفتن میانگین، دسته بندی شده و به چهار دسته افراد با استرس رویدادهای زندگی خیلی پایین ، پایین، متوسط و بالا تقسیم شدند. از طرفی تیپ شخصیتی A نیز به سه گروه تیپ شخصیتی A شدید، میانه وضعیف تقسیم بندی شدند. سپس با توجه به ترتیبی بودن نوع متغیرها از آزمون خی دو استفاده گردید که نتایج در جدول زیر آمده است.

جدول ۵- جدول توافقی – رابطه بین تیپ شخصیتی A با استرس رویدادهای زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  استرس رویدادهای زندگی مجموع
متوسط پایین خیلی پایین
تیپ شخصیتیA ضعیف ۳ ۲ ۰ ۵
میانه ۰ ۹ ۰ ۹
شدید ۰ ۰ ۸ ۸
مجموع ۳ ۱۱ ۸ ۲۲
    درجه آزادی سطح معنی داری
ضریب کای –دو ۴۱۷/۱۸ ۴ ۰۰۱/۰

همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود در تیپ شخصیتی A میانه و استرس رویدادهای زندگی پایین همچنین،در تبپ شخصیتی A شدید و استرس رویدادهای زندگی خیلی پایین تراکم داده ها بیشتر است.از طرفی ضریب کای دو پیرسون از نظر آماری معنی دار است و ۰۱/۰p <بنابراین می توان گفت بین تیپ شخصیتی A و استرس رویدادهای زندگی افراد رابطه معنی داری وجود دارد.

۴-۲-۲ فرضیه های فرعی

فرضیه اول:بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع B در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

به منظور بررسی رابطه بین تیپ شخصیتی بیماران مبتلا به ام اس نوع B، با توجه به اینکه ۵۰ نفر بیمار داشته ایم که ۲۸ نفر آنها تیپ شخصیتی نوع B بودند، لذا پس از بررسی استرس رویدادهای زندگی و گرفتن میانگین، دسته بندی شده و به چهار دسته افراد با استرس رویدادهای زندگی خیلی پایین ، پایین، متوسط و بالا تقسیم شدند از طرفی تیپ شخصیتی B نیز به سه گروه تیپ شخصیتی B شدید، میانه وضعیف تقسیم بندی شدند. سپس با توجه به ترتیبی بودن نوع متغیرها از آزمون خی دو استفاده گردید که نتایج در جدول زیر آمده است.

جدول ۶- جدول توافقی- رابطه بین تیپ شخصیتی B با استرس رویدادهای زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  استرس رویدادهای زندگی مجموع
متوسط پایین خیلی پایین
تیپ شخصیتیB میانه ۸ ۱۱ ۰ ۱۹
شدید ۰ ۳ ۶ ۹
مجموع ۴ ۷ ۴ ۲۸
    درجه آزادی سطح معنی داری
ضریب کای –دو ۲۸ ۲ ۰۰۱/۰

همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود، در تیپ شخصیتی B میانه و درسطح استرس رویدادهای زندگی پایین و متوسط تراکم داده ها بیشتر است.از طرفی ضریب کای دو پیرسون از نظر آماری معنی دار است و ۰۱/۰p<بنابراین می توان گفت بین تیپ شخصیتی B و استرس رویدادهای زندگی افراد رابطه معنی داری وجود دارد.

فرضیه دوم:استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتیA یا B متفاوت است.

به منظور مقایسه استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی بیمارانA یا B با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی گروه های مستقل استفاده گردید که نتایج در جدول زیر آمده است:

جدول۷- مقایسه استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتیAیاB

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تیپ شخصیتی تعداد میانگین انحراف معیار آماره t درجه آزادی سطح معنی داری
استرس رویدادهای زندگی بیماران براساس تیپ شخصیتی A ۲۲ ۷۳/۴۱ ۴/۶ ۱۸/۹۸ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۰۶/۲۳ ۹/۶

همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود بین استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی بیماران تفاوت معنی داری در سطح ۰۱/۰>P مشاهده می شود.و با توجه به آمار توصیفی و دقت در میانگینهای بدست آمده نتیجه می گیریم که بیمارانی که تیپ شخصیتیB دارند، نسبت به بیمارانی که تیپ شخصیتیA دارند در مواجه با استرس رویدادهای زندگی بهتر عمل خواهند کرد.

فرضیه سوم: مولفه های استرس رویدادهای زندگی (استرس،اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتیAیاB متفاوت است.

به منظور مقایسه مولفه های استرس رویدادهای زندگی (استرس، اضطراب و افسردگی ) در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی آنها، با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون t گروه های مستقل استفاده شد، نتایج در جدول زیر نشان داده شده است:

جدول ۸- مقایسه مولفه های استرس رویدادهای زندگی (استرس، اضطراب و افسردگی ) در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی A یا B

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر تیپ شخصیتی تعداد میانگین انحراف معیار آماره t درجه آزادی سطح معنی داری
استرس A ۲۲ ۴۶/۸ ۱۳/۴ ۳۵/۹ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۱۳/۴ ۸۴/۱
اضطراب A ۲۲ ۹۸/۱۲ ۳۲/۱ ۱۲/۲۱ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۸۶/۴ ۳
افسردگی A ۲۲ ۱۲/۱۰ ۷/۲ ۷۲/۸ ۱۸۵ ۰۱/۰>P
B ۲۸ ۸ ۲۶/۴

همانطور که در جدول فوق مشاهده می شود بین مولفه های استرس رویدادهای زندگی ( استرس،اضطراب و افسردگی ) در بیماران مبتلا به ام اس با توجه به نوع تیپ شخصیتی آنها تفاوت معنی داری در سطح ۰۱/۰>P مشاهده می شود. و با توجه به آمار توصیفی و دقت در میانگین های بدست آمده نتیجه می گیریم بیمارانی که تیپ شخصیتی B دارند، نسبت به بیماران که تیپ شخصیتی A دارند از استرس، اضطراب و افسردگی کمتری برخوردارند .

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری

این پژوهش با هدف رابطه ی بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی و تیپ شخصیتی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر کرمانشاه صورت گرفت . گروه نمونه شامل ۵۰ نفر از بیماران مبتلا به ام اس بودند که به طور نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس استرس، اضطراب و افسردگی(DASS) و پرسشنامه تیپ شخصیتی اسپنسر به عنوان ابزار پژوهش در مورد آنها اجرا شد. سپس داده ها با بهره گرفتن از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در فصل چهارم ارائه گردید. در این فصل به بحث و نتیجه گیری دربارۀ یافته های تحقیق پرداخته شده است.

فرضیه اول)بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع A در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

نتایج نشان داد بین تیپ شخصیتیA و استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس رابطه معنی داروجود دارد.

این نتایج همسو با مطالعه هلمس(۲۰۰۲)، یان وهمکاران (۲۰۰۸)، کانگ(۲۰۰۵)، پدرسون(۲۰۰۳)و اواسو(۲۰۱۱) همسو است.

درتبیین این نتایج می توان گفت فشارهای عصبی وروانی بخشی اززندگی عامه مردم راتشکیل می دهدکه کمترکسی می تواندازمواجهه باآن اجتناب کند.بویژه آنکه دردنیای صنعتی وفراصنعتی حاضرباگرفتاریهای فراوان خود،دهه اخیررابه یکی ازپرفشارترین دوره های زندگی بشردرکره خاکی تبدیل کرده است. استرس شدیدمیتواندبسیاری ازبیماریهاراباعث شود در مقابل افراد با تیپ شخصیت تیپ A پرانرژی، پرخاشگری، تهاجم، جاه طلبی، سخت کوشی، فعالیت زیاد، کم حوصلگی، تمایل به شرکت در فعالیت های رقابـت آمیـز، عهده دار بـودن مشاغلی که فشـار زیـاد بـه آنان می آورد تـا بیـشتـر تـولیـد کننـد و مسئولیت های فراوانتری را متحمل شوند، سخن های پرجوش و پرحرارت، بی قراری، حرکات ناگهانی دست با مشت های گره شده، حرکات صورت با پوست کشیده . بـرخی از عوامل رفتـار(A)ممکن است در ابتلا به بیماریهای ام اس اهمیت بیشتـری داشته باشند . بـرای نمونـه خشم و رنجش ابـراز نشده، از متغیـرهای عمده در ترکیـب عواملی هستنـد که استعداد بیماری ام اس را ایجاد می کند . در مورد بیماران ام اس، نداشتن فعالیت جسمی و نپرداختن به ورزش، بیش از فشار کاری در ابتلای آنان به بیماری شریانی قلبی اهمیت دارد.اگر شخص خیلی رقابت جو ، جاه طلب ، دارای تمایل بیشتر به کنترل و …باشد،احتمالاآثار استرس( فشارروانی) شدت پیدا خواهد کرد.بنابراین با توجه به این مطالب می توان گفت هرچه تیپ شخصیتی به تیپ A نزدیک تر باشد فرد از استرس های روزمره بیشتری برخوردار است.

فرضیه دوم ) بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی با تیپ شخصیتی نوع B در بیماران مبتلا به ام اس رابطه وجود دارد.

نتایج نشان دادبین تیپ شخصیتیB و استرس رویدادهای زندگی در بیماران مبتلا به ام اس رابطه معکوس وجود دارد.

این نتایج همسو با مطالعات علی اکبر ثمری و همکاران (۱۳۸۳) و عقیلی نژاد(۱۳۸۶) و اسلامی(۱۳۹۱) ورزیده(۱۳۹۰)، آتش افروز(۱۳۸۶) فریدمن(۲۰۰۶)، گایتر(۲۰۰۸) می باشد.

در تبیین این نتایج می توان گفت با توجه به اینکه پیچیدگی های مختلف ومتعددتمدن وفشارهای متعدداجتماعی،اقتصادی،خانوادگی باعث شده فرددائمادربرابراسترس بخصوص استرس ناشی ازبیماری قراربگیردوزندگی اوسخت وتلخ ترشود. مدارک وشواهدنشان می دهدکه وقتی فشارهای عصبی شدیدروی شخصیت که مجموعه ای ازویژگیهای فرداست تاثیرمی گذارداین فشارباتوجه به نوع الگوی شخصیتی افرادمی تواندباعث مختل شدن الگوهای رفتاری،کاهش تقویتهای مثبت،کاهش خودآگاهی وافزایش انتقادازخود،احساس ناامیدی،رفتارهای خودشکن،کاهش کیفیت وکمیت عملکرد شود.بنابراین برای مقابله با استرس افراد باشخصیت تیپB آرام، صبـور، ملایـم، با اخلاق متعادل، همـه وقـت خـود را صرف کسب موفـقیـت های حرفـه ای یا رقابـت های اجتماعی نمی کنـنـد، کار یکنواخت و پایـدار دارند، دچار کمبـود وقـت و فرصت نیستند، وقت مناسبی را هم برای فعالیت های مورد علاقه خویش در بیرون از محیط کار اختصاص می دهند، آرام و شمرده صحبت می کنند و خصوصیات دیگری که باعث می شود از تنشهای روانی دور باشند و این عامل مهمی است که در کاهش استرس های روزمره زندگی آنها نیز تاثیر دارد.

عکس مرتبط با اقتصاد

  • milad milad

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی