مدل بکوویتز و ویلیامز،پایان نامه درباره چابکی سازمانی
تعریف اقلیت ها
در اینکه تعریف اقلیت چیست و منظور از عنوان اقلیت (MINORITY) چه می باشد، همواره بحث و جدل وجود داشته است. در واقع ارائه یک تعریف جامع و مانع برای اقلیت دشوار است، ولی امروزه در بحث های سازمان ملل مشخصه هایی برای اقلیت ذکر می شود و با آن مشخصه ها ، گروهی به عنوان اقلیت نامیده می شوند. این مشخصه ها عبارتند از: ویژگیهای قومی، ملی، مذهبی یا زبانی یک گروه که با گروههای داخل در حاکمیت متفاوتند.[1] در حقیقت برای اینکه جمعیتی به عنوان اقلیت شناخته شود، باید این مشخصه ها را داشته باشد:
1- از لحاظ تعداد کم باشند، اقلیتها قاعدتاً باید ار لحاظ تعداد کمتر از سایر اقشار جمعیت که حکومت را در دست دارند، باشند.
2- حاکمیت را در دست نداشته باشند، گروه اقلیت، گروهی است که قدرت حکومت را در دست ندارند. اقلیت یعنی گروهی که از لحاظ تعداد کمتر از گروههای دیگر است و حاکمیت را در دست دارد، طبعاً مصداق اقلیتی که باید موردحمایت قرار گیرد محسوب نخواهد شد.
3- تفاوت نژادی، ملی، فرهنگی، زبانی و یا تفاوت مذهبی داشته باشند، اقلیتها گروههایی هستند از لحاظ نژادی، زبانی یا مذهبی با دیگران تفاوت دارند، و البته اقلیت به کسانی گفته می شود که اتباع یک کشور محسوب می شوند، یعنی افرادی از تبعه یک کشور که از لحاظ نژاد، زبان و یا مذهب با دیگران تفاوت دارند، اقلیت محسوب می شوند. بنابراین اقلیت را می توان این گونه تعریف کرد:
«گروهی از اتباع یک کشور که از لحاظ ملی، نژادی، زبانی، یا مذهبی از دیگر اقشار مردم متفاوت بوده، ار لحاظ تعداد کمترند و قدرت حکومت را در دست ندارند.» برخی برای تحقیق مفهوم اقلیت برای گروهی از اتباع یک دولت، روحیه همبستگی و تعاون و ریشه دار بودن آنان در کشور محل اقامت، یعنی سابقه طولانی اقامت در کشور را داشتن مثلا صد سال قدمت، شرط تحقق مفهوم اقلیت دانسته اند.
مدل بکوویتز و ویلیامز[1]
اجزای فرآیند مدیریت دانش ارایه شده از سوی« بکوویتزو ویلیامز» شامل هفت عامل:
یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد، نگهداری و حذف است که باید برای ایجاد سرمایه بر پایه دانش بصورت یکپارچه مدیریت شوند.
الف) یافتن: نکات اساسی که در یافتن اطلاعات درست، باید در زمان مناسب مد نظر قرار گیرند، عبارتند از آیا منابع و حاملان دانش مشخصاند؟
ب) بکارگیری: به این معنا است که بتوان خلاقانه و مشتر ی گرایانه، راهحلهای مناسب را به دست آورد. این امر از طریق پیشنهاد راههای گوناگون برای استفاده از دانشهای بالقوه انجام میشود. نکاتی که باید برای تحقق این موضوع مورد توجه قرار گیرد عبارتند از جریان آزاد ایدهها در داخل سازمان.
پ) یادگیری: بررسی در خصوص یافتن دلایل موفقیت یا عدم موفقیت پروژههای انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن در پروژههای انجام شده به منظور لحاظ کردن نتایج آن در پروژههای آتی برای انجام اثر بخش آنها. عبارتاند از در تمام سازمان، جمعآوری تجربیات و آموختهها به رسمیت شناخته شود.
ت) تسهیم: در این فرآیند، همکاران دانشهای خود را به دیگران انتقال میدهند و این امر، موجب گسترش پایههای دانش سازمانی میشود. در این زمینه باید گفت، تبادل دانش در سازمان، به زمان و بسترسازی مناسب نیاز دارد، چرا که ممکن است، این حالت به دلایل گوناگون در برخی ازهمکاران، احساس خطر را برانگیزد. نکات اساسی در تبادل دانش، عبارتند از همکاران بر انگیخته شوند و مایل باشند که دانش خود را ارایه دهند.
ث) ارزیابی: در این فرآیند باید دانشهای موجود و نیازهای فعلی و آتی دانش ارزیابی شوند. برای این کار لازم است، میزان رشد پایههای دانش و نیز دستاوردهای سرمایه گذاری مرتبط با آن اندازهگیری شود.
فاکتورهایی که امکان اندازهگیری پایههای دانش را ممکن میسازند، عبارتند از انواع شاخصها، معیارها و نکات اساسی در اندازهگیری ارزش داراییهای سازمانی ایجاد شود.
ج) ایجاد/نگهداری: باید دانشهای مهم و استراتژیکی در این فرآیند توسعه یابند و داراییهای دانشی، نیز مورد توجه قرار گیرند. برای ایجاد و نگهداری دانش باید ایجاد بستر و ابزارهای مناسب برای نگهداری دانش و خلق دانشهای جدید فراهم باشد.
چ) حذف: در این فرآیند، دانشهایی که از نظر استراتژیک و کاربرد دیگر، بیمعنی هستند باید از سیستم حذف یا در جایی دیگر انبار شوند و دانشهای ابطال شده انبار نشوند(حاتمی نسب،1390،ص151).
2-7-5-مدل نوناکا و تاکوچی[2](راهبردهای انتقال دانشی)
چنانچه انتقال دانش در سازمان از روند مناسبی برخوردار باشد، دانش بین گروهها و افرادی که با یکدیگر کار میکنند تبادل شده و افراد به سمت یادگیری بیشتری گرایش پیدا میکنند و میتوانند توانایی خود را برای دستیابی به اهداف سازمانی و فردی ارتقا دهند.محققان مدیریت ژاپنی نوناکا و تاکوچی تاثیر بسیاری بر مبانی مدیریت دانش داشتهاند. مفهوم « دانش پنهان » و « دانش آشکار » توسط نوناکا برای طرحریزی نظریه یادگیری سازمانی طبقهبندی شده است. در این تقسیم بندی، با توجه به همگرایی بین شکلهای پنهان و آشکار دانش، آنان مدلی را پایهگذاری کردهاند که به نام خودشان معروف شده است. این مدل بر خلاف مدلهای پیشین، تمرکز خود را بر دو نوع دانش آشکار و نهان مبذول داشته، به نحوه تبدیل آنها به یکدیگر و نیز چگونگی ایجاد آن در تمامی سطوح سازمانی(سطح فردی،گروهی و سازمانی) توجه دارد. در این مدل پویا، نحوه استفاده و تبدیل این دو دانش و چگونگی مدیریت دانش در این زمینه، به صورت حرکت مارپیچی (حلزونی) مطابق شکل شماره فرآیندی مستمر فرض شده است.
همچنین در تفکر مذکور، فرض بر این است که تنها افراد،به وجود آورنده دانش هستند. بنابراین، فرآیند تولید دانش سازمانی، میبایست به عنوان فرآیندی مستمری باشد که در آن، دانش ایجاد شده توسط افراد، بطور سازماندهی شدهای، تقویت و هدایت شود. بر پایه مدل نوناکا و تاکوچی مراحل زیر باید برای انتقال (تبدیل) این دو نوع از دانش، در سطوح گوناگون سازمان انجام شوند.
الف) اجتماعی نمودن (پنهان به پنهان): انتقال دانش نامشهود یک فرد به فرد دیگر، نحوه رفع مشکل برنامه طراحی بصورت غیر معمول. برای انجام موثر این فرایند باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کار گروهی ایجاد شود که با استفاده از نظریههای اجتماعی و همکاری میسر میشود. نشست گروهی که تجربیات را توضیح داده، درباره آن بحث میکند، فعالیتی است عادی، که در آن اشتراک دانش پنهان میتواند رخ دهد(مرویک[3]،2001).
ب) خارجی کردن(بیرونی سازی)(نهان به آشکار): تبدیل دانش نامشهود به دانش مشهود. در این حالت فرد میتواند، دانش خود را در قالب مطالب منظم (سمینار،کارگاه آموزشی) به دیگران ارایه دهد. گفتگوهای میان یک گروه، در پاسخ به پرسشها یا برداشت از رخدادها، از جمله فعالیتهای معمولی هستند که این نوع از تبدیل در آنها رخ میدهد.
ج) پیوند و اتصال برقرار کردن (آشکار به آشکار): در این مرحله، حرکت، از دانش آشکارفردی، به سمت دانش آشکار گروهی و ذخیره سازی آن صورت میپذیرد و با توجه به استفاده از دانش موجود، امکان حل مسائل از طریق گروه فراهم شده، به دنبال آن دانش، توسعه مییابد.
د) درونی سازی(آشکار به نهان): در این مرحله دانش اشکار به دست آمده در سازمان، نهادینه میشود. همچنین گذراندن این مرحله برای افراد، آفرینش دانش ضمنی جدید شخصی را نیز در پی دارد(کسب دانش پنهان جدید از دانش آشکار موجود).
گذراندن مراحل چهارگانه بالا، باید به صورت پیاپی و حرکت حلزونی شکل، ادامه یابد، تا به این وسیله، هر مرحلهای، کامل کننده مرحله پیش از خود باشد و ضمن نهادینه شدن دانش در سازمان، باعث تولید و خلق دانشهای جدید نیز شود.
نکته مهم دیگر آن است، که هنگامیکه افراد در این فرآیندها شرکت میکنند، آموزش سازمانی نیز رخ میدهد، زیرا در این مشارکت، دانش افراد با دیگران، به اشتراک گذارده میشود، توضیح داده میشود، برای دیگران قابل دسترسی میشود و همچنین خلق و تولید دانش جدید از طریق این فرآیندها رخ میدهد.
[1] Bacovitz and wiliams
[2] Nonaka and takuchi
[3] Merwick
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی رابطه بین مدیریت دانش با چابکی سازمانی کارکنان ومعلمان آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه
در ذیل مبحث مربوط به اقلیت ها، رعایت حقوق گروههایی چون مهاجرین EMIGRANTS پناهندگان REFUGEES، بومی ها INDIGENOUS PEOPLES و امثال آنها نیز مطرح است، هر چند تعریف مصطلح اقلیت و اجرای همه احکام خاص اقلیت شامل آنها نباشد. البته کمیته حقوق بشر در تفسیر نسبتاً جدید خود در سال 1994 در رابطه با ماده 27 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اعلام داشته که حق داشتن فرهنگ، زبان و مذهب فقط مربوط به اقلیتهای شناخته شده و تثبیت شده نیست، بلکه افراد متعلق به گروههایی که کارگران مهاجر را تشکیل می دهند نیز شامل می شود. کمیته در تفسیر خود شهروند بودن کشور محل اقامت را به عنوان پیش شرط برخورداری از حقوق اقلیت به حساب نیاورده است.
[1] . سلجوقی، محمود؛حقوق بین الملل خصوصی، تهران، میزان،چاپ سوم ص.295
[2] . دانش پژوه، مصطفی، اسلام وحقوق بین الملل خصوصی، انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، ص180.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
تحلیل سیاست کیفری ایران در قبال جرایم علیه تمامیت جسمانی اقلیت های دینی
- ۹۸/۰۶/۱۰